چراغ سى و يكم : شب زنده دارى - اویس قرنی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اویس قرنی - نسخه متنی

محمدرضا یکتایی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

دوم : عبادت با تمام وجود : اويس قرنى دومين عامل براى رسيدن به تصديق كامل را در پرستش تمام عيار مبدا آفرينش مى داند. انسان بايد تمام توان خويش را در راه دوست مصرف نمايد. هر نيرويى كه در غير طريق حق به كار رود، به هدر رفته است . تمام اعضا و جوارح بايد در مسير اداى فرايض تكاپو ورزند؛ چنان كه اميرالمومنين على عليه السلام مى فرمايد :

و لا عباده كاداء الفرائض ؛ و هيچ عبادتى همانند انجام واجبات نيست .

چراغ سى و يكم : شب زنده دارى

كان اويس القرنى اذا امسى يقول : هذه ليله الركوع ، فيركع حتى يصبح . و كان يقول اذا امسى : هذه ليله السجود، فيسجد حتى يصبح ؛ (273) اويس ‍ قرنى برخى شبها مى گفت : امشب شب ركوع است ، و ركوع مى كرد تا صبح شود. و بعضى شبها مى گفت : امشب شب سجود است ، به يك سجده ، شب را به صبح مى آورد.

پديدههاى گوناگونى آفرينش ، براى انسانهاى اهل بينش ، جلوه ويژه اى دارد. اگر چه گروهى از علم و دانش حتى به ذم برخى پديدهها مى پردازد، ولى عارفان به ستايش همه پديدهها دلخوشند و به كرنش در پيشگاه آفريننده پديدهها و سخن گفتن با او و بريدن تعلق از هر چه هست ، با نشاط و سر مستند. حافظ مى گويد :




  • حال دل با تو گفتم هوس است
    خبر دل شنفتم هوس است (274)



  • خبر دل شنفتم هوس است (274)
    خبر دل شنفتم هوس است (274)



و آن گاه كه شب از راه مى رسد، اهل معنا كمر همت مى بندند كه پديده شب را غنيمت شمرند :




  • شب صحت غنيمت دان كه بعد از روزگار ما
    بسى گردش كند گردون ، بسى ليل و نهار آرد (275)



  • بسى گردش كند گردون ، بسى ليل و نهار آرد (275)
    بسى گردش كند گردون ، بسى ليل و نهار آرد (275)



بنى عباس ، امام حسن عسكرى عليه السلام را به جرم فروزندگى و فرزانگى زندانى مى كنند، گروهى نزد صالح بن وصيف زندانيان مى روند كه بر امام عليه السلام بيش از پيش سخت بگيرد. صالح مى گويد :

من چه كنم ؟! دو نفر از نانجيبترين مردانى را كه مى توانستم پيدا كنم ، بر او گماشتم ، آن دو از لحاظ عبادت و نماز و روزه خيلى كوشا شدند! من به آن دو گفتم : در او چه خصلت است ؟ گفتند : چه مى گويى درباره مردى كه روز را روزه مى گيرد و تمام شب عبادت مى كند؟! نه سخن مى گويد و نه به چيزى سرگرم مى شود، چون به او نگاه مى كنيم ، رگ هاى گردان ما مى لرزد و حالى به ما دست مى دهد كه نمى توانيم خود را نگه داريم !

(276)




  • پاسبان حرم دل شده ام شب همه شب
    تادرين پرده جز انديشه او نگذارم (277)



  • تادرين پرده جز انديشه او نگذارم (277)
    تادرين پرده جز انديشه او نگذارم (277)



گرچه شب تاريك و ظلمانى است ، ولىعاشقان ، تاريكخانه دل را به شمع وجود يار نورانى كنند :




  • شب ظلمت و بيابان ، به كجا توان رسيدن
    مگر آن كه شمع رويت به رهم چراغ دارد (278)



  • مگر آن كه شمع رويت به رهم چراغ دارد (278)
    مگر آن كه شمع رويت به رهم چراغ دارد (278)



و انسان نيازمند همدم و مونس ، همه شب با يار انس مى گيرد و ياد دوست در دل مى پرورد :




  • از صبا پرس كه ما همه شب تا دم صبح
    بوى زلف تو همان مونس جانست كه بود (279)



  • بوى زلف تو همان مونس جانست كه بود (279)
    بوى زلف تو همان مونس جانست كه بود (279)



آرى ، آن گاه كه شب فرا مى رسد، عارفان به خوش آمد گويى اش مى شتابند، و بر سجاده عبادت مى خرامند، و دل مطهر به بوى ياد دوست معطر مى نمايند، و تو گويى هر شب وصل ، شب قدر است :




  • شب وصلست و طى شد نامه هجر
    سلام فيه حتى مطلع الفجر (280)



  • سلام فيه حتى مطلع الفجر (280)
    سلام فيه حتى مطلع الفجر (280)



هنگامى كه شب از راه مى رسد، اميرالمومنين على عليه السلام به استقبال مى رود و شب جديد را خوش آمد مى گويد : مرحبا بالليل الجديد . (281) و اويس قرنى نيز شاگرد اميرالعارفين عليه السلام است كه چون شب فرا رسد شادمانه گويد : امشب شب ركوع است ، و تا صبح به ركوع مى پردازد. شبى ديگر را شب سجود مى نامد و تا سپيده دم ، پيشانى به خاك مى سايد و مدام از دوست دم مى زند. اهل ركوع و محو در سجود است :

/ 99