3 - زهد و آزادگى - اویس قرنی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اویس قرنی - نسخه متنی

محمدرضا یکتایی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اويس قرنى ، يار محمد امين صلى الله عليه و آله و ياور اميرالمومنين عليه السلام است ، او در غدير خم حضور نداشت ، اما انگار آن دو نگار را آن شهود كرد، كه گوش جان به سفارش احمد مختار صلى الله عليه و آله در ولايت امام ابرار عليه السلام معطر و مطهر نمود، و از اصحاب مولا عليه السلام شد و بهتر و برتر از تمامى اصحاب ايشان ، (103) او در خطبه غدير را شنيده و على را برگزيد. و از ياران برگزيده سبقت گرفته ، و در حوالى امامت ، حوارى ولايت شد.

3 - زهد و آزادگى

عارف زاهد، فردى است مجاهد، او همواره تلاش و كوشش مى كند كه محتاج ديگران نشود، او به تلاش براى معاش به عنوان عبادت نگاه مى كند، براى او در تمامى صحنه هاى زندگى فردى و اجتماعى ، سجاده پرسش حق مهياست ، او از سستى و كاستى پرهيز كرده و با تنبلى و تن پرورى ستيز مى كند، كار مى كند اما قربه الى الله و به عشق دلدار، دسترنج و دستمزد خويش را مى گيرد، اما ورود ثروت را به نهاخانه دل نمى پذيرد.

زاهد عارف مى داند كه اگر محبت دنيا از يك راه وارد قلب شد، نور ايمان و عرفان به سرعت سير نور، از راه ديگر دور خواهد شد، او از دسترنج خويش زندگى ساده اى براى خود و خانواده آماده كرده و باقيمانده را در راه خدا انفاق مى كند و حتى گاهى آنچه را كه خود نياز دارد، ايثار مى كند و دل نيازمندان را شاد كرده و به آنان مى بخشد. او به هر چيز دنيايى و اين جايى ، اين گونه مى انديشد، براى او خوراك ، پوشاك ، مسكن ، همسر، شهرت ، شهوت و رياست ، دلبستگى و وابستگى نمى آورد. او مردى حق است و حق مى گويد، و حق مى خواهد، و حق مى پيمايد.

به اين معنا اويس قرنى عارفى است زاهد پيشه . او يك عمر شتربانى مى كند ولى وابستگى به دستمزد خويش ندارد، مختصرى را براى خود و مادرش بر مى دارد و بقيه را انفاق مى كند.

اويس اين سخن اميرالمومنين على عليه السلام را درباره زهد، در زندگانى خويش بخشيده است :

الزهد كله بين كلمتين من القرآن قال الله سبحانه : لكيلا تاسوا على ما فاتكم و لا تفرحوا بما آتاكم (104) و من لم ياس الماضى و لم يفرح بالاتى فقد اخذ الزهد بطرفيه ؛ (105) تمام زهد و پارسايى بين دو كلمه از قرآن است كه خداوند سبحان مى فرمايد : تا بر آنچه از دستتان مى رود اندوهگين نباشيد، و بدانچه به دستتان مى آيد شادمانى نكنيد. و كسى كه بر گذشته افسوس نخورد و به آينده شادمان نگردد، پس زهد سمت آن دريافته است .

اويس شتربانى كوشاست ، اما حاصل زندگانى او املاك و اموال نيست ، و از انى مهمتر، چشم نياز به دست ديگران ندوخته است . از اين رو، در ديدارى كه عمر بن خطاب با اويس دارد، به او مى گويد : باش تا چيزى از براى تو بياورم .

اويس دست در جيب مى كند و دو درهم بيرون مى آورد و مى گويد : اين از اشتربانى كسب كرده ام اگر تو ضمان مى كنى كه من چندان بزيم كه اين را خرج كنم ، آن گاه ... قبول كنم . (106) از اين نوع بر خورد اويس مى فهميم كه او حقيقتا به دنيا بى رغبت و بى اعتناست و به معنايى كه خواجه عبدالله انصارى براى زهد بيان مى كند؛ زاهد است :

الزهد اسقاط الرعنه عن الشى بالكيه ؛ (107) زهد دور انداختن رغبت از چيزى به طور كلى است . اويس ، دل و جان خويش را زا هر چه رنگ تعلق دارد، آزاده كرده و حافظ شيرازى به حق غلام همت اوست :




  • غلام همت آنم كه زير چرخ كبود
    زهر چه رنگ تعلق پذيرد آزاد است (108)



  • زهر چه رنگ تعلق پذيرد آزاد است (108)
    زهر چه رنگ تعلق پذيرد آزاد است (108)



اويس از حضور بيگانه در خانه دل ، ترسان و هراسان است و از خوراك و پوشاك خوشايند و لذيذ گريزان است تا گرفتار لذت طلبى نشود و اسارت روحى پيدا نكند، امام محمد غزالى مى نويسد :

بزرگان و اهل حزم ، بدين سبب بوده است كه بر قدر ضرورت اقتصار كرده اند. و امام و مقتدا اندر اين ، اويس قرنى بوده است (رض ) كه چنان تنگ فرا گرفته بود كار دنيا بر خويشتن ، كه قوم وى پنداشتى كه وى ديوانه است . و به يك سال و دو سال بودى كه روى وى نديدى . به وقت بانگ نماز بيرون شدى و پس از نماز خفتن آمدى . و طعام وى آسته خرما بودى كه از راه چيدى . اگر چندان خرمايى بد يافتى كه بخورد، آسته به صدقه دادى ، و اگر از سر گين دانها بر چيدى و بشستى . و براى اين بود كه رسول الله هرگز وى را ناديده بر وى

/ 99