چراغ سى و پنجم : امر به معروف و نهى از منكر - اویس قرنی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اویس قرنی - نسخه متنی

محمدرضا یکتایی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید




  • غلام همت آن نازنيم
    كه كار خير بى روى و ريا كرد (305)



  • كه كار خير بى روى و ريا كرد (305)
    كه كار خير بى روى و ريا كرد (305)



آرى ، آدمى آن گاه كه به پرونده اعمال خويش مى نگرد، اين شعر حافظ در نظرش ترسيم مى گردد :




  • مزرع سبز فلك ديدم و داس مه نو
    گفتم اى بخت بخفتيدى و خورشيد دميد
    گر روى پاك و مجرد چو مسيحا به فلك
    آتش زهد و ريا خرمن دين خواهد سوخت
    حافظ اين خرقه پشمينه بينداز و برو (306)



  • يادم از كشته خويش آمد و هنگام درو
    گفت با اين همه از سابقه نوميد مشو
    از چراغ تو به خورشيد رسد صد پرتو
    حافظ اين خرقه پشمينه بينداز و برو (306)
    حافظ اين خرقه پشمينه بينداز و برو (306)



تمام سعى و تلاش اويس قرنى ، اين حكيم يمانى ، اين است كه انسان راه اخلاص و صداقت پيمايد، پيمانه دوستى و رفاقت سر كشد و سركشى و ريا و تظاهر از سر بنهد، چرا كه اسدالله الغالب على ابن ابى طالب عليه السلام مى فرمايد : افضل الزهد اخفاء الزهد . (307)

چراغ سى و پنجم : امر به معروف و نهى از منكر

اويس مى گويد : و الله انا لنا مرهم بالمعروف و ننها هم عن المنكر، فيتخذونا اعداء، و يجدون على ذلك من الفساق اعوانا، حتى و الله لقد رمونى بالظائم و ايم الله لا يمنعنى ذلك ان اقوم لله بالحق . (308) به خدا سوگند كه ما آنان را امر به معروف و نهى از منكر مى كنيم ، ولى آنها ما را دشمنان خويش مى دانند، و فاسقان را عليه ما يار و ياور مى گيرند، تا آن جا كه به خدا قسم مرا با استخوان مى زنند، و سوگند به خدا كه اين كار آنان ، مرا از قيام براى خدا، به منظور كمك و يارى حق ، دور و ماءيوس نخواهد كرد.

انسان فطرتا گرايش به زيباييهاى راستايش مى كند، و مى داند كه زشتيها او را مى فرسايند. آدمى عاشق حقايق است و شفيته دقيق ، او فريفته خير و نيكى است و با تمام وجود، زيبايى را دوست مى دارد. انسان مى خواهد كه دنياى درون او و فضاى جامعه و دنياى برون او همانند عالم هستى ، پاك و پاكيزه باشد و همگان ، انگيزههايى پاك و روشن داشته باشند، اما افسوس و صد افسوس كه سردمداران كفر و نفاق و ريا و سالوس ، به طور كاملا محسوس ، به جنگ زيبايى و خير و نيكى رفته و معروف را منكوب كرده و زشتى و منكر را به جاى آن نهاده اند. دنيا پرستان در بازار جامعه كالاى منكر را رواج داده و متاع معروف را تاراج مى كنند.

زشتيها را ارزش و زيباييها را ضد ارزش ‍ جلوه مى دهند، و بر حقايق سرپوش مى نهند.

اين جاست كه فريضه امر به معروف و نهى از منكر بايد همچون ماه بر سر مردمان درخشيدن گيرد؛ اميرالمومنين على عليه السلام در اين باره مى فرمايد :

و اما اعمال البر كلها و الجهاد فى سبيل الله عند الامر بالمروف عن المنكر الا كنفثه فى بحر لجى ؛ (309) و همه كارهاى نيك و جهاد در راه خدا، در پيش امر به معروف و نهى از منكر : همانند چيزى جز آب دهنى در برابر درياى پهناور نيست .

اين كلام اميرالمومنين على عليه السلام را از قوام جامعه اسلامى ، و رمز دوام عزت مسلمين را به خوبى نشان مى دهد و اين است كه اويس قرنى مى گويد:

اولا : ما امر به معروف و نهى از منكر مى كنيم ، و براى بيان اهميت آن ، به خداوند سوگند مى خورد. مگر مى شود كسى مسلمان باشد و مؤ من ، ولى امر به معروف و نهى از منكر را ترك گويد؟!

ثانيا : آن گاه كه در موقعيت امر به معروف و نهى از منكر قرار مى گيريم ، گروهى با ما دشمن مى شوند، و تا آن جا تاءسيس آن نهاد اصولى تاءثير دارد كه آنان حتى از اهل فسق و فجور نيز كمك مى گيرند و در برابر ما علم مخالفت بالا مى برند.

ثالثا : دشمنان مرا با استخوان كتك مى زنند، اما من در برابر آنان استقامت مى كنم ، و به خداوند سوگند كه آنان نمى توانند مرا از پيمودن راه حق و قيام در راه خدا باز دارند، آرى ، هر كس كه مى خواهد پرچم حق و فضيلت در اهتزاز باشد، بايد از هواهاى نفسانى و وسوسه هاى شيطانى احتراز كند و از تحمل رنج و سختى گريزان نباشد؛ نيز بايد اهل امر به معروف باشد و نهى از منكر كند اويس قرنى نيز اين گونه بود.

/ 99