چلچراغ حكمت يمانى - اویس قرنی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اویس قرنی - نسخه متنی

محمدرضا یکتایی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

از عبارات يحشر يوم القيامه امه وحده مى توان استفاده كرد كه اويس قرنى از حد يك فرد بالا رفته و وارد مرز امت شده است . و اگر شخصى فرديت خويش را پشت سر بگذارد و امت شود، مى تواند به عنوان الگو و اسوه مطرح باشد. و حكمت يمانى كه عنوانى است براى گفتار و كردار اويس ، يكى از گنجينه هاى اسلامى است . و اينك ، شايسته است كه به جاى حكمت يونانى به حكمت يمانى روى آوريم . به زندگانى سراسر بندگى و به دور از آلودگى او بينديشيم ، و به كلمات خالصانه او دقيق و عميق نگاه كنيم .

شايستگى اويس مورد اتفاق بسيارى از مورخان شيعه و سنى است . اويس ‍ در نقل خبر، مورد اطمينان و ثقه است (164) او از اولياء الله و از صادقين مى باشد (165) اكثر نويسندگانى كه پيرامون زندگانى اويس مطلب نوشته اند، او را زا زهاد اتقياء و زهاد ثمانيه (166)دانسته اند، كه در مباحث ديگر، بدان اشاراتى شده است .

اويس خير التابعين و از اصحاب اميرالمومنين على عليه السلام است ، و همه اين نكات به ما بشارت مى دهد كه حكمت يمانى بر گرفته از تعاليم تعالى بخش اسلام و قلب نورانى و صفا بخش اويس قرنى است ، چرا كه اويس شيفته پيامبر صلى الله عليه و آله است و شيعه حيدر عليه السلام . حكمت يمانى آموزش مى دهد كه در برابر شياطين درون و برون بايد تيز هوش و زره پوش بود.

حكمت يمانى به راستى و بدون كاستى ، راه و روش ‍ چگونه نگريستن ، چگونه زيستن و چگونه مردن را روشن كرده و نشان مى دهد. البته حكمت يمانى بر دو پايه استوار شده و از دو سر چشمه ، مايه مى گيرد : يكى زندگانى با بركت اويس ‍ است كه در فصل از ولادت تا شهادت به آن توجه و اشارت شد.

ديگرى سخنان كوتاه و گويا، شيرين و شيواى اويس است ، كه در اين فصل به آن گلواژه ها مى پردازيم و با شيخ روزبهان بقلى شيرازى همصدا و همنوا مى شويم كه :

يا كعبه ، يا حكمت يمانى ، يا اويس قرنى ، يا آن نور كه در ميان چشم جبرئيل است . (167) و از آن جا كه روح آدمى همانند جسم او، دچار خستگى و كوفتگى مى گردد، براى رهايى از كسالت و رسيدن سراسر لطافت ، بايد به حكمت پرداخت ، كه امير علم و حكمت ، على عليه السلام وصيت مى كند :

روحوا انفسكم ببديع الحكمه ، فانها تكل كما تكل الابدان (168)؛ جانهاى خويش را به حكمتهاى بديع ، روح ببخشيد؛ زيرا آنها نيز همانند بدنها خسته مى شوند.

و اينك ، به سخنان حكمت آميز و عبرت آموز اويس قرنى مى پردازيم ، اميد است كه به سان او خود را بسازيم .

چلچراغ حكمت يمانى

چراغ اول : پند پذيرى

اويس قرنى مى گويد : قد خالط الشك هذه القلوب فما تنفع معها موعظه (169) اين دلها با شك آميخته اند، بنابراين در آنها پند و اندرز، سودمند نيست .

اگر انسان را مساوى دل بدانيم راه به خطا نرفته ايم ، و اگر حقيقت آدمى را قلب معرفى كنيم ، سخن به گزاف نگفته ايم ، و اگر انسان در ارتباط با حضرت حق معنا مى كند، بدون شك از طريق دل ، اين ارتباط ممكن مى شود.

از طرفى قلب بشر همانند صفحه اى سفيد و لوحى پاك است كه مى توان با آن دو گونه بر خورد كرد : گروهى اين لوح سفيد را با گناه سياه مى كنند و مبتلا به بدترين بيمارى ، يعنى سيه دلى مى شوند و قساوت ، همه هستى و قلبشان را متعفن مى كند و دل را به ويرانه و خرابه اى مبدال مى سازد؛ چنين كسانى بزرگترين سرمايه خويش را در پيش پاى شيطان قربانى مى نمايند.

گروه ديگرى هستند كه به اين لوح سفيد، نگاه عميق مى افكنند و نگهبانى دقيق پاسدارى از دل وظيفه اصلى خويش مى شمارند. اينان پاكدلانى خستند كه دلهايشان را مبهط وحى قرار مى دهند، پذيراى سخن حقند و از علم و يقين خويش بهره مى جويند، اينان ، هيچ گاه از آبادانى دل و عمارت قلب ، غفلت نمى ورزند، دلهايشان سرچمشه حكمت مى شود، و از كوثر علم و معرفت سيراب مى گردند.

پاكدلان ، يقين را سان شجره طيبه اى در گلستان دل مى كارند، و معدن علم و كمال را مى كاوند، اين است كه موعظه بر دلهايشان اثر مى گذارند، و عشق حق ، قلبشان را مى گدازد، و با پند و اندرز به دفع آفات سير و سلوكشان مى پردازند. سيه دلان ، بر عكس پاكدلانند، شك دلهاى آنها را به كوير شوره زارى بدل ساخته كه

/ 99