شغل اويس - اویس قرنی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اویس قرنی - نسخه متنی

محمدرضا یکتایی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

سازد.

اگر چه از زمان ولادت اويس بى خبريم ، اما ولادت حقيقى او در دامان اسلام مسلم و مسجل است . تولد دوم او در مهد قرآن است . تاريخ از تولد اول او حرفى نمى زند. شايد به اين دليل است كه اويس به شدت از شهرت فرار مى كرد. او از اوليا الله بود و ناشناس و ناشناخته زيسته است .

شغل اويس

اويس شتربانى مى كرد.(17) هر صبحگاه شتران را به صحرا مى برد و هر شامگاه از چراگاه بر مى گرداند. او نگهبان خوبى براى شتران بود. شتربانى براى اويس فقط اشتغال نبود، بلكه ديگرى برايش به ارمغان مى آورد.

شتربانى ، انس با طبعيت را ممكن مى كند. طبعيت براى رندان مثل دامان مادر، آسايشكاه و دانشگاه است .

البته شرط اول سكوت و شنيدن است . كسانى كه در بهره گيرى از مواهب طبيعى زرنگند؛ پيش و بيش از هر سخنى ساكت و شنونده اند. بذر تعقل و تفكر، در سرزمين سكوت و در پرتو آفتاب ملكوت رشد و نمو مى كند. اين سخن دلنشين از حضرت موسى بن جعفر عليه السلام است :

يا هشام ان لكل شى ء دليلا و دليل العقل ، التفكر، و دليل التفكر، الصمت ؛ (18) اى هشام ! هر چيزى دليلى دارد، دليل عقل ، تفكر و دليل تفكر، سكوت است .

شغل اويس سكوت و چگونه شنيدن را به او هديه مى كند. طبيعت با او سخن مى گويد و او نيز با طبيعت حرف مى زند. اويس از طبيعت ماءيوس ‍ نيست ، بلكه با زيباييهايش ماءنوس است .

شتربانى خلوت و تنهايى را مهيا مى سازد. اويس اهل خلوت است .

او تنهاست و به تنهايى عشق مى ورزد. او را مكتب فطرى پيروى مى كند. تنهايى برايش كسالت آور نيست ؛ زيرا در زمين فطرت ، بذر كمال مى كارد و خوشه وصال مى كاود. او در تنهايى شور و نشاطى دارد. اساسا براى بنده خدا كسالت وجود ندارد. پرسش خدا انسان را سر حال و شادمان مى سازد. تنهايى مى تواند زمينه زمزمه با خدا باشد. اويس تشنه زمزم زمزمه است . او براى چشيدن حقيقت بى تاب است . در اين دنيا انسانها دو گروهند : گروهى بى تاب چريدن و گروهى بى تاب چشيدن .

دنيا براى گروه اول مرتع و براى گروه دوم معبد است . اويس خداست و از كسانى كه دنيا را چراگاه مى دانند، بيزارى و دورى مى جويد و به پناه خلوت روى مى آورد. او از تنهايى وحشت ندارد؛ زيرا در تنهايى تنها نيست . آن گاه كه تنها مى نشيند، در مكتب فطرت زانو مى زند و دردهايش را مى گويد. او از درخت تنهايى دو ميوه مى چيند : تفكر و تعبد.

البته تنهايى افراطى و ناپسند است . انسان بايد در جامعه و با اجتماع زندگى كند. جامعه را بشناسد و خدمتگزار اجتماع باشد. اويس هم تنهاست و هم در ميان جامعه . او كار مى كند و با جامعه داد و ستد مى نمايد. او از طريق شتربانى خدمتگزار جامعه است . پيوند اويس با خانواده ى خويش محكم و مستحكم است . او شغل و درآمدش را دوست دارد، اما به مادر نيز عشق مى ورزد و دسترنج خويش را پيش پاى مادر مى ريزد و تقديم او مى نمايد. نان آور خانه است . سفره ى كوچكش را به حلال و نفقه ى زلال زينت مى كند.

شتربانى چوپان نفس را ميسر مى كند. اويس هر بامداد قواى نفس را به صف كرده و زمام هوا را به كف مى گيرد.

او بسيار مراقب است كه نفسش در سرزمين اطمينان به سر برد، تا مخاطب يا ايتها النفس المطمئنه (19) باشد.

نفس خود را به سفره ى رضا دعوت و مهمان مى كند. رضايت حق برايش رضايت خاطر مى آورد. او سرمست اين نداست كه : ارجعى الى راضيه مرضيه (20) او چوپان است . مراقب مى كند كه گرگان هوا، گردان خدا را پاره پاره و تكه تكه نكنند و اين مراقبت لحظه لحظه ى زندگى او را فراگرفته است . قواى نفس بايد از سفره ى كلوا كامياب و از چشمه اشربوا سيراب باشد. اويس شيفته ى وصال است ، بنابراين راه حلال مى پويد و حرام مرام او نيست .

اويس هر روز خويشتن خويش را به معبد حق مى برد نه مرتع دنيا. او شديدا مراقب خويش و پيرو اين آيين و كيش است . او قواى نفس را با غذاى مناسب ، كامياب و سيراب مى نمايد و در عين حال مواظب است كه گرگى به اين گله نزند. به خصوص آن گاه كه گرگ به لباس ميش در آيد و گناهى را زينت بخشد :

تالله لقد ارسلنا الى امم من قبلك فزين لهم الشيطان اعمالهم فهو وليهم اليوم و لهم عذاب اليم ؛ (21)

/ 99