4 - و فراز نيازمند چيزى به چيزى مانند حلم به علم - اویس قرنی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اویس قرنی - نسخه متنی

محمدرضا یکتایی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

4 - و فراز نيازمند چيزى به چيزى مانند حلم به علم

آموختن علم و دانش ، انسان را كفايت نمى كند، بلكه آميختن علم و حلم به يكديگر است كه به آدمى فضيلت مى بخشد. اويس مى گويد تركيبى بهتر از تركيب علم و حلم نيست ؛ استاد و مولاى او، امام على عليه السلام نيز يكى از ويژگيهاى مؤ منان را چنين بيان مى فرمايند :

يمزج الحلم بالعلم (201) مؤ من ، بردبارى را با دانش ‍ مى آميزد.

آرى ، انسان به سعادت نمى رسد مگر با معجون خوشبختى و سعادت كه از به هم آميختن ايمان و عمل و حلم و علم فراهم مى آيد و اويس قرنى خوشبخت زيست ؛ زيرا او مردى بود با ايمان و اهل عمل و شكيبا و دانشمند.

چراغ دهم : ره توشه

به اويس گفتند : كارى تو چگونه است ؟ گفت : آه از بى زادى و درازى راه ! (202) عطر عرفان ، جان و روح اويس را خوشبو كرده است ، كه در پاسخ به سوال كار تو چگونه است ؟ از دنيا و آرزوهاى دنيوى و از خانه و انبار و از شغل و اموال پاسخ نمى دهد. دلشوره و دلواپسى اويس در چيزهاى ديگرى است ، از اين رو مى گويد : آه بى زادى و درازى راه !.

مسافرتهاى انواع گوناگونى دارند، برخى كوتاه و بعضى طولانى است ، برخى بى خطر و بعضى پرخطر و از ميان درياهاى طوفانى است . ويژگيهاى هر مسافرتى نيازها را نيز تعيين و تبيين مى نمايد. هر سفرى مقدار معينى توشه سفر مى طلبد.

وسيله نقليه و وسائل مورد نياز و امكانات مجاز، براى هر مسافرتى فرق مى كند.

اگر راه امنيت ندارد و احتمال مى رود راهزنانى در راه كمين كرده باشند، بايد سلاح مناسب و روش دفاع متناسبى تدارك ديده شود و جوانب امر به دقت بررسى گردد.

يكى از مسافرتهايى كه بايد همگان آماده آن باشند، سفر آخرت است . براى هيچ كس راه فرار وجود ندارد.

اين سفر داراى داهى است طولانى و براى گمراهان طوفانى و ظلمانى . هر انسانى همواره دو راه در پيش رو دارد : يكى راه است و حق ، و ديگرى راه كج و باطل . راه راست روشن است و نورانى ، ولى راه باطل اساسا راه نيست ؛ زيرا به بيراهه زيادى منشعب شده و انسان در برابر اين همه راه انحرافى ، گمراه و سرگردان مى شود. راه حق واحد است و خداوند متعال و مهربان ، به طور لحظه لحظه ، هدايتش را به راه يافتگان هديه مى كند.

اما در بيابان بى حد و مرز گمراهى ، در هر گوشه ، شيطانى در كمين است و گم گشته بى توشه ، خسته و ناتوان . انسانى كه رهرو راه راست و درست است ، دايما به سوى خدا تقرب مى يابد و هر چه بيشتر تلاش مى كند تا از خرمن عمر خويش ، خوشه خداپرستى بچيند و توشه سفر تدارك ببيند.

مولاى اويس ، حضرت على عليه السلام ، آن جا كه تكليف خويش را با دنيا مشخص كرده و دنيا را سه طلاقه مى كند كه بازگشتى در آن نيست ، مى فرمايد :

آه من قله الزاد و طول الطريق ؛ (203) آه از كمى توشه و درازى راه !

و لابد اويس نيز درس خويش را در مكتب علوى آموخته كه همين گونه سخن گفته است .

چراغ يازدهم : مرگ آگاهى

اويس به هرم بن حيان مى گويد :

يا هرم ! توسد الموت اذا نمت و اجعله امامك اذا قمت ؛ (204) اى هرم ! آن گاه كه مى خوابى ، مرگ را بالش خويش گردان و هنگامى كه بر مى خيزى ، مرگ را پيش روى خود قرار ده .

يكى از پديده هاى آفرينش كه بر همه چيز سايه گسترانيده ، مرگ است . شناخت و آگاهى از مرگ مى تواند زندگى را به سمت و سويى هدايت كند كه نيازهاى فطرى را تاءمين نمايند. توجه به مرگ ، آدمى را به تفكر درباره زاد و توشه وا مى دارد. مرگ آگاهى ، انسان را آماده پاسخ به اين پرسشها مى كند : از كجا آمده ام ؟ در كجا هستم ! و به كجا خواهم رفت ؟ هيچ كس نمى تواند خود را از اين سوالات به دور نگهدارد، خويش را در چهار ديوارى به من چه ؟! محصور نمايد. و از آن جا مرگ ، پير و جوان ، زن و مرد، عالم و جاهل ، فقير و غنى ، رهبر و رهرو و سياه و سفيد نمى شناسد، اويس قرنى پند و اندرز مى دهد كه همواره با ياد مرگ زندگى كن ؛ يعنى با ياد مرگ بخواب و

/ 99