چراغ دوازدهم : مرگ باورى - اویس قرنی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اویس قرنی - نسخه متنی

محمدرضا یکتایی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بيدار شو، به مرگ بينديش و به ياد مرگ آرام و قرار گير!

البته افرادى هستند كه از مرگ مى ترسند، حتى شنيدن واژه مرگ آنان را به وحشت مى اندازد. چنين افرادى ، آگاهى دستى از مرگ ندارد؛ چرا كه مرگ همانند آيينه است ، هركس كه در آيينه نگاه مى كند، زيباييها. يا زشتيهاى خويش را نظاره مى كند. اين است كه آيينه براى زشت رويان ترسناك است و براى زيبا رويان طربناك . مرگ هم اين گونه است .

كس كه خود را در حمام توبه شسته و از جويبار نور، وضو ساخته و خود را به نماز آراسته و عطر مناجاتش همه جا آكنده است ، از ديدار چهره مليح خويش ، در آيينه مرگ لذت مى برد، شادمان مى شود و شاكر نعمتهاى حضرت حق است ، ذكر خدا مى گويد و راه وصال مى پويد و تلاش ‍ مى كند كه همواره در اين آيينه بنگرد؛ چرا كه سپيد رويان اگر نقطه و يا لكه اى سياه و كثيف در چهره خويش ببينند، فورا به پاكسازى و خود سازى مى پردازند و تميز و نظيف مى نمايد.

اما كسى كه در باتلاق گناه فرو رفته ، و در لجنزار معصيت غلتيده ، و سياهى چهره اش را فرا گرفته ، و در آتش شهوت سوخته ، از ديدن چهره كريه خويش در آيينه مرگ وحشت مى كند، هراسان مى شود و از زيبايى بر باد رفته خويش غمناك شده و نه از مرگ بلكه از خويش ترسناك است . خداوند وضعيت سياه رويان را هنگام مرگ اين گونه اعلام مى فرمايد :

فكيف اذا توفتهم الملائكه يضربون وجوهم و ادبارهم # ذلك بانهم اتبعوا ما اسخط الله و كرهوا رضوانه فاحبط اعمالهم (205) چگونه اند آن گاه كه فرشتگان آنها را ميرانند و بر صورت و پشتهايشان مى زنند؟ اين به كيفر آن است كه از آنچه خدا را به خشم مى آورد، پيروى مى كرده اند و از آنچه خشنودش مى ساخته ، كراهت داشته اند، خدا نيز اعمالشان را نابود كرد.

آرى ، كسانى كه رد دنيا اهل كفر بوده اند، با شكنجه و درد از اين جهان منتقل مى شوند و اين چه صحنه چه وحشتناك و غم انگيز است !

اما خداوند وضعيت سپيد رويان را هنگام مرگ بدين صورت بشارت مى دهد :

جنات عدن يدخلونها تجرى من تحتها الانهار لهم فيها ما يشاوون كذلك يجزى الله المتقين # الذين تتوفهم الملائكه طيبين يقولون سلام عليكم ادخلوا الجنة بما كنتم تعلمون ؛ (206) به بهشتهاى جاويدان داخل مى شوند، كه در آن جويها روان است . هر چه بخواهند برايشان مهيا. خدا آنان را اين چنين پاداش مى دهد، آنان كه فرشتگان ، جانشان را - در حالى كه پاكند - مى ستانند مى گويند : سلام بر شما، به پاداش كارهايى كه مى كرده ايد به بهشت درآييد.

آرى سپيد رويان تقوا پيشه در سراسر زندگى به ياد مرگ هستند، و هميشه خويش را در آيينه نگاه مى كنند تا سپيد و سالم بمانند، و به پاداش اين مراقبت ، هنگام مرگ ، فرشتگان آنان را با سلام و صلوات به بهشت فرا مى خوانند. پس اين كلام اويس ، حياتبخش و نجاتبخش است كه مى گويد :

آن گاه مى خوابى ، مرگ را بالش خويش گردان ، و هنگامى كه بر مى خيزى ، مرگ را پيش روى خود قرار ده .

چراغ دوازدهم : مرگ باورى

اويس مى گويد : ان الموت و ذكره لم يدع لمومن فرحا (207) به درستى كه مرگ و ياد آن مؤ من ، سرور و شادمانى باقى نمى گذارد.

شاديهاى بى ريشه ، تيشه به ريشه نهال زندگى مى زنند. شادمانيهاى دون و دنيوى ، آدمى را دچار غفلت كرده و او را از سير و سلوك باز مى دارد. اساسا دنيا هنگامى فرح بخش است كه سكوى پرش به سوى آخرت و نردبان آسمان باشد.

شاديهاى دنيايى ، زوال پذير و زودگذرند. در عالم دنيا، نوش و نيش ، محنت و عشرت و مرارت و حلاوت همراه يكديگرند. شادمانى هر انسانى در معرض دو مرگ قرار دارد يكى مرگ آن شادمانى و جانشينى غم و اندوه و نگرانى ؛ و ديگرى مرگ همان كسى كه پاى كوبى مى كند و شادمانى را جاودانى مى پندارد.

براى انسان در هر آن امكان مرگ وجود دارد و اين حقيقت را همگان مى دانند، اما پارسايان به آن ايمان دارند. مؤ منان همواره به ياد مرگ بوده و آماده رفتن هستند و از اين درخت بارور و ميوه هاى باور هميشه بهرمند مى گردند.

/ 99