6 - رايحه هاى بهشتى - اویس قرنی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اویس قرنی - نسخه متنی

محمدرضا یکتایی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

امام صادق عليه السلام مؤ منان را دو گروه دانسته و مى فرمايند : مؤ من دو گونه است :

1 - مؤ منى كه به عهد خدا عمل كرده و به شرطش وفا نموده ، و اين است كه خداى عزوجل فرمايد : مردانى كه به معاهده خود با خدا عمل كردند.(137) اين است مؤ منى كه هراسهاى دنيا و آخرت به او نرسد، و او كسانى كه شفاعت كند و نيازى به شفاعت ديگران ندارد.

2 - مؤ منى كه مانند ساقه نازك گياه است كه گاهى كج شود (به باطل و شهوات و متاع دنيا گرايد) و گاهى راست ايستد، اين مؤ من از كسانى است كه هراسهاى دنيا و آخرت بيند و از اشخاصى است كه برايش شفاعت شود، و او شفاعت نكند. (138) اويس قرنى ، ساقه گياه نازكى نيست كه در برابر بادهاى شهوت سر خم كند و شكست بخورد، او از رجالى است كه در عهد و پيمان ، صداقت ، اخلاص ‍ و صراحت دارند، اين است كه هراسها و هوسها او را به زمين مى زنند، بلكه اويس كه يك عمر با عزت زيسته و در پايان زندگى دنيوى به مقامت شهادت رسيده اينك و در كلام رسول خدا صلى الله عليه و آله به افتخار مقام شهادت نايل شده است ، و كسى به اين جايگاه مى رسد كه به آن پايگاه رسيده باشد.

رسول اكرم صلى الله عليه و آله با بشارت به شفاعت اويس ، آينده او را پيش گويى و ضمانت كرده است ، و از مطالعه اين آيه قرآنى ، مقام عرفانى و شهود حق ، و علم و معرفت نورانى اويس را مى فهميم :

و لا يملك يدعون من دونه الشفاعه الا من شهد بالحق و هم يعلمون ؛ (139) كسانى سواى او را به خدايى مى خوانند، قادر به شفاعت كسى نيستند، مگر كسانى كه از روى علم ، به حق شهادت داده باشند.

گلواژه چهارم (كثرت شفاعت ) : اويس قرنى عده كثيرى را شفاعت مى كند، زيرا ربيعه و مضر، از قوى ترين قبايل عهد جاهليت محسوب مى شدند، جد اعلاى قبيله ربيعه ، ربيعه الفرس نام داشت كه اسبان بسيارى را به ارث گذاشت . (140) ربيعه و مضر ضرب المثل كثرت و فراوانى اند؛ زيرا گوسفندان بسيار داشتند.

بنابراين ، اويس قرنى در قيامت گروه فراوانى را شفاعت مى كند. (141)اساسا كسانى كه در دنيا به هدايت انسانها پرداخته اند، در قيامت نيز به اجازه حضرت حق ، به شفاعت خلق مى پردازند.

در ديدارى كه عمر با اويس دارد، سلام پيامبر صلى الله عليه و آله را به او مى رساند، و خبر مربوط به شفاعت اويس به اندازه دو قبيله ربيعه و مضر را نقل مى كند.

سپس عمر نيز از اويس مى خواهد كه او را در زمره شفاعت خويش قرار دهد. (142)

6 - رايحه هاى بهشتى

خوشبوترين گل آفرينش ، حضرت مصطفى صلى الله عليه و آله فرمود :

تفوح روائح الجنه من قبل القرن ، و اشوقاه اليك يا اويس القرن ؛(143) بوى خوش و رايحه هاى بهشت از سوى قرن منتشر مى شود، اى اويس قرنى ! چقدر به ديدار تو مشتاقم .

پيرامون اين حديث عطرآميز و عبرت آموز، چند سوال مطرح است :

1 - انتشار رايحه هاى بهشتى در اين دنيا به چه معناست ؟

2 - چگونه رايحه هاى بهشتى حصارهاى مكان را در هم مى شكنند؟

3 - اشتياق رسول خدا صلى الله عليه و آله به ديدار اويس ، چه معنايى دارد؟ پاسخ پرسش اول : اساسا آدمى دنيايى و اين جايى نيست ، او آن جايى است و به آن جا نيز بازگشت مى كند.

انسان معطر به عطر و نفخت فيه من روحى (144) است و خوشبو به بوى خوش توحيدى . هر كس ‍ همانند اويس قدر اين رايحه را بداند، بر مشام اهل دل مى نشيند. حافظ حتى گامى فراتر مى نهد و مى گويد :




  • نام من رفتنست روزى بر لب جانان به سهو
    اهل دل را بوى جان مى آيد از نامم هنوز (145)



  • اهل دل را بوى جان مى آيد از نامم هنوز (145)
    اهل دل را بوى جان مى آيد از نامم هنوز (145)



پس آدمى فطرتا خوشبوست ، و اگر در زندگانى خوشبو باشد، در همين دنيا بوى بهشت را در همه جا مى پاشد.

از طرف ديگر دنيا و آخرت از يكديگر جدا نيستند، بلكه آخرت هر شخصى وابسته و پيوسته به دنياى اوست ، و اگر كسى شايستگى بهشت را دارد، جاى تعجب نيست كه در اين از بوى بهشت استشمام شود.

پس انسانهاى وارسته و به حق پيوسته هم بوى خوش انا لله را دارند و هم رايحه انا الله اليه راجعون (146) را. مولوى حتى بوى لطف او را به انسان اختصاص نمى دهد و عارفانه مى گويد :

/ 99