اویس قرنی

محمدرضا یکتایی

نسخه متنی -صفحه : 99/ 56
نمايش فراداده


  • چو نماز شام ، هر كس بنهد چراغ و خوانى چو وضو ز اشك سازم ، بود آتشين نمازم عجبا نماز مستان ، تو بگو درست هست است آن عجبا دو ركعت است اين ؟ عجبا كه هشتمين است در حق چگونه كوبم ؟ كه نه دست ماند و نه دل به خدا خبر ندارم ، چو نماز مى گزارم پس از اين چو سايه باشم ، پس و پيش هر امامى به ركوع سايه منگر، به قيام سايه منگر چو شده است سايبانم ، چو روان شود روانم چو مرا نماند مايه ، منم و حديث سايه نكنى خمش ، برادر، چو پرى زآب و آذر زسبو همان تلابد (299) كه در او كنند يانى (300)

  • منم و خيال يارى ، غم و نوحه و فغانى در مسجدم بسوزد، چو بدو رسد اذانى كه نداند او زمانى ، نشناسد او مكانى عجبا چه سوره خواندم ؟ چو نداشتم زبانى دل و دست چون بردى ، بده اى خدا امانى كه تمام شد ركوعى ، كه امام شد فلانى كه بكامم و فزايم ز حراك (298) سايبانى مطلب زسايه قصدى ، مطلب زسايه جانى چو نشيند او نشستم به كرانه دكانى چه كند دهان سايه ؟ تبعيت دهانى زسبو همان تلابد (299) كه در او كنند يانى (300) زسبو همان تلابد (299) كه در او كنند يانى (300)

چراغ سى و چهارم : دعا براى دوست

و لقد ذكر عن هرم بن حيان انه قاپروردگار لاويس القرنى و رحمهما الله : يا اويس ! صلنا بالزياره و اللقاء. فقال اويس : قد وصلتك بما انفع لك منهما، و هو الدعاء على الغيب ، لان الزياره و اللقاء يعرض فيهما التزين و الرياء؛ (301) از هرم بن حيان نقل شده است كه به اويس گفته است : اى اويس ! با ديدار و ملاقات ، ما را از دوستى خويش بهره مند كن . اويس گفت : من با چيزى سودمندتر از آن دو با تو پيوندى دوستى بسته ام ، و آن دعاى نهانى است ؛ زيرا ديدار و ملاقات در معرض ظاهرسازى رياكارى است.

اويس قرنى تلاش مى كند از ريا و تزوير خلاصى يابد و در دوستى نيز اخلاص را شيوه خويش سازد. اين است كه وقتى ابن حيان از او ديدارهاى بيشترى را مى طلبد، اويس خاطر نشان مى كند كه معاشرت و ديدار، در معرض تزيين و تزوير و ظاهرسازى قرار دارد، و او به دعاى خلوت و به عرض راز و نياز در غياب دوست مشغول است . و با اين روش ، دوستى عميق را در فضاى معنوى مناجات جستجو مى كند.

امام باقر عليه السلام در تفسير گفتار خداى تبارك و تعالى : يستجيب الذين آمنوا و عملوا الصالحات ويزيدهم من فضله ؛ (302) خداوند دعاى كسانى را كه ايمان آورده اند و كارهاى شايسته كرده اند، اجابت مى كند و از فضل خويش آنان را افزون مى دهد فرمود :

هو المومن يدعو لاخيه بظهر الغيب فيقول له الملك : آمين و يقول الله العزيز الجبار : و لك مثلا ما سالت و قد اعطيت ما سالت بحبك اياه ؛ (303) مقصود مؤ منى است كه براى برادر خويش در پشت سر او دعا كند، پس فرشته براى دعاى او آمين گويد و خداوند عزيز و جبار فرمايد : براى تو است دو برابر آنچه درخواست كردى ، و به واسطه اين كه او را دوست داشتى ، آنچه را براى برادرت درخواست كردى ، به تو نيز داده شد (و دعايت در حق او مستجاب شد).(304) پس يكى از راههاى تحكيم محبت و تكريم مودت ، دعا براى برادران و دوستان است ، البته در پشت سر ايشان ، كه هيچ گونه ريا و تظاهرى در آن نباشد، به قول حافظ :