حداقل تا دوران شهيد اول يعنى تا آنگاه كه ديگر اختصاص به فقه و مقدمات آن , گرايش غالب و قواره در همه يا اغلب حوزه هاى علميه را تشكيل داده است , همان قواره در همه يا اغلب حوزه ها و متخرجين آنها مشاهده مى شود و اين ادامه جريانى است كه از شخصيت مفيد و حوزه آفريده اى او يعنى حوزه بغداد تا سال 413 , سرچشمهگرفته است .
بنابراين جاى شگفتى نيست اگر ادعا شود كه چنين شخصيت يگانه و ممتازى , مؤسس و باز كننده ء راهى نو در سه محورى باشد كه قبلا عناوين آن فهرست گونه بيان شد .
اكنون نوبت آن است كه به ابعاد سه گانه ء مزبور در شخصيت علمى مفيد بپردازيم :
پس از آغاز دوران غيبت و بويژه بعد از انتها دوره ء 74 ساله ء غيبت صغرى و انقطاع كامل شيعيان از امام غائب ارواحنافداه , يكى از خطراتى كه كليت مكتب اهل بيت را تهديد مى كرد اين بود كه اشتباه و انحراف عمدى يا غير عمدى كسانى از منسوبين به اين مكتب , چيزهائى را از آن كاسته يا به آن بيافزايد , و يا بر اثر كم رنگ شدن مرزبندى هاى اصولى مكتب , خطوط انحرافى با آن آميخته و انحرافات مسلك هاى اعتقادى يا مذهب هاى جعلى با حقايق آن ممزوج گردد . در دوران حضور امام ( ع ) هرگاه چنين چيزى پيش مى آمد يا خطر آن مطرح مى شد , شخص شخيص امام , آن محور و مركز مطمئنى بود كه همه چيز با آن مقايسه و