دل، و حب و عشق و فناى آن، به تناسب ارتفاع حجب و به اندازه آن ظاهر مىگردد. حجاب هم همان حب دنيا و ساير حجب نشأت گرفته از آن است.
همين كه حجاب تا حدودى بر طرف شد و صورت اوليه دل نسبتاً جلوه كرد، حب حق نيز ظاهر مىشود و با ادامه مجاهدت و بيشتربر طرف شدن حجاب از دل، و با ظهور كاملتر حقيقت دل، حب حق هم بيش از پيش ظاهر گرديده و مراتب اشتداد خود را طى مىكند تا منتهى به عشق شود. عشق نيز به همين ترتيب در مراتب خود پيش مىرود تا به فناء برسد، و فناء هم مراتب خود را طى مىكند و منتهى به بقاء مىگردد. و در بقاء، آنچه در وهم نيايد، آن مىشود.
پس مسئله حب حق، مسئلهاى نيست كه بعداً در دل انسان مطرح بشود، و به تعبيرى، حب حق بعداً در دل به وجود نمىآيد و چيزى نيست كه عارض بر دل گردد، بلكه، از اول بوده وخميره اصلى دل با آن و يا از آن خلق شده است .
محافظ گويد:
و نيز گويد:
اين، تنزل از مرتبت اصلى و محجوب گشتن دل با حجاب يا حجابهاست كه نمىگذارد در دل من و تو حب حق و عشق به او به ظهور برسد، و گرنه در اصل خلقت، عهد دل ما را بر حب او و عشق و عبوديت او بستهاند، و ميثاق دل در اصل تكوين، بر عبوديت به معنى كلمه، يعنى بر عشق و فناء مىباشد. اين عهد و اين ميثاق، در دل ما و با دل ماست وليكن با محجوب گشتن با حجابها اين عهد را مىشكنيم و اين ميثاق را فراموش مىكنيم و حد تكوينى دل را زير پا مىگذاريم. (دقت كنيد).
و اين، خوبان ازبندگان حق هستند كه با كنار زدن حجاب از دل، بر اين عهد دل بر مىگردند و ميثاق را به ياد مىآورند و در حقيقت، عهد را نمىشكنند و ميثاق را نقض نمىكنند و حد دل را مراعات مىنمايند، نه بر دل و نه بر خود ظلم نمىكنند. در بيان ديگر، خوبان ازبندگان هستند كه با عقل پيش مىآيند و با مجاهدت پيگير خويش به عنايت خاص ازلى كه از جانب پروردگار نسبت به آنها هست، بازگشت مىكنند و همانند جاهلان نيستند كه با جهالت خود به عنايت خاص او پشت پا مىزنند و خود را به حرمان وخسران ابدى از يك سو، و به عذاب و گرفتاريهاى فوق تصور، از سوى ديگر مىاندازند.
خود خوبان وقتى حجابها را از دل كنار مىزنند، وحب و عشق سوزناك در دل آنان به ظهور مىرسد، و طالب شهود كامل و فناء مىگردند و از شهود و فناء بر خوردار مىشوند، پروردگاردر دل آنان قرار داده شده و دل در حقيقت، مستحق عشق و شهود و فنا بوده است.
حافظ مىگويد:
در اينجا لازم مىبينم به ارباب معرفت اين توصيه را بكنيم كه هر چه مىتوانند در آيات مربوط به ميثاق، و وفاى به آن يا نقض آن، و همچنين در روايات طينت و ميثاق به دقت بيشترى بپردازند و در نكات و