(دفتر اول مثنوى)
بنابر اين بايد تضرع نمود و از خدا خواست، و به تدبر در آيات قرآن و فكر در آيات وجود پرداخت، و سعى در رفع موانع از قلب نمود، تا نور يقظه بر دل بتابد و جذب الهى روى آورده و تنبه حاصل شود و زمينه سفر آماده گردد.
در دعاى عرفه مىخوانيم كه: «الهى اطلبنى برحمتك حتى اصل اليك و اجذبنى بمنك حتى اقبل عليك» يعنى «پروردگارا، برحمت خود مرا بخواه تا جايى كه به تو برسم، و بر من منت گذار و مجذوبم گردان تا بر تو روى آورم».
اصل يقظه و انتباه، يعنى نور يقظه و جذب حق، چه بظاهر بر اثر تلاوت آيات و تدبر در آنها، چه بر اثر تفكر در آيات وجود، و چه بنحو ديگر باشد، بحكم مشيت حق و بمقتضاى ولايت مطلقه تكوينيه، از طريق حاملين مقام ولايت مطلقه خواهد بود، چه انسان خود به اين امر توجه داشته باشد، و چه غافل از آن باشد.
آنان مجارى فيض حضرت حق، و وسيلههاى خلق و انسانها بسوى او مىباشند. آنچه از حق مىرسد، از طريق آنان مىرسد؛ و هر كسى در طلب حق باشد، بوسيله آنان بسوى او خواهد رفت. انوار، هدايتها، جذبها،و افاضتهاى ربوبى، همه از طريق آنان از جانب حضرت حق به سالكين الى الله در همهمراحل و منازل سلوك مىرسد.
در زيارت جامعه كبيره مىخوانيم كه: «بكم فتح الله و بكم يختم» يعنى «خداى متعال ايجاد و خلق را با شما و بسبب شما و از طريق شما فتح نمود و نيز از طريق شما و بوسيله شما آنرا ختم خواهد كرد». تجليات فعلى حضرت حق چه در بدو وجود و فتح آن و چه در عود وجود و ختم آن، از طريق حقايق نورى آنان كه جلوه اول حق و اسماء و صفات او، و خلق اول اوست، مىباشد.
در همين زيارت مىخوانيم كه: «من أراد الله بدء بكم». يعنى «هر كس خداى متعال را اراده كند، با شما و به كمك شما شروع مىكند»؛ چه از لحاظ هدايت و ارشاد ظاهرى، چه از لحاظ هدايت و ارشاد باطنى، چه از لحاظ وساطت در فيض.
و باز مىخوانيم كه: «و من قصده توجه بكم» يعنى «و هر كس قصد خدا را داشته باشد، بسبب شما متوجه حضرت حق خواهد شد».
در همه مراحل سلوك، چه مرحله اول آن كه «يقظه» و «انتباه» است، و چه در مراحل و منازل بعدى آن تا نيل بمقصد، سالك از حقايق نوريو از ولايت حاملين ولايت مطلقه الهيه بهرهمند مىگردد. و اين نيز بجاى خود بزرگترين تفضل از حضرت حق و بالاترين نعمت اوست. اليوم أكملت لكم دينكم و أتممت عليكم نعمتى (آيه 3 سوره مائده).
نور يقظه و جذب حق در اول سلوك باشرح و وصفى كه گذشت نيز، از طريق مقام ولايت به سالك مىرسد اصل نور از حق است و مقام ولايت هم طريق آن. اين نور از اين طريق متوجه سالك مىگردد و او را بخود ميآورد و بيدار مىكند.
(دفتر اول مثنوى)
لذا گاهى اين چنين نيز گفته مىشود كه اين نور، ولايت است.