مبانی نظری تزکیه جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مبانی نظری تزکیه - جلد 1

محمد شجاعی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید




  • كه برو با او بگو اى ممتحن
    آن نياز و سوز و دردت پيك ماست
    نه كه من مشغول ذكرت كرده‏ام
    جذب ما بود و گشاد آن پاى تو
    زير هر يارب تو لبيك هاست
    ز آنكه يارب گفتنش دستور نيست



  • نى كه آن الله تو لبيك ماست
    نى تو را در كار من آورده‏ام
    حيله‏ها و چاره‏جويى‏هاى تو
    ترس و عشق تو كمند لطف ماست
    جان جاهل زاين دعا جز دورنيست‏
    ز آنكه يارب گفتنش دستور نيست



(دفتر سوم مثنوى)

و خلاصه مطلب اينكه آ اولين قدم كه «يقظه» و «انتباه» است و سلوك الى الله بر آن مبتنى مى‏باشد، از حضرت حق است.

صاحب منازل السائرين در خصوص «يقظه» بعد از آوردن آيه شريفه «قل انما اعظكم بواحدة ان تقوموا لله مثنى و فرادى...» چنين مى‏گويد: «القومة لله هى اليقظة من سنة الغفلة و النهوض عن ورطة الفترة و هى اول ما يستنير قلب العبد بالحيوةلرؤية نور التنبيه» يعنى «قيام لله عبارتست از بيدار شدن از خواب غفلت و برخاستن از ورطه بى خبرى و سستى، و آن اولين روشنايى قلب عبد با حيات است به جهت رؤيت نور تنبيه و برخوردارى از آن». در اين عبارت، علاوه بر بيان معنى «يقظه» به اين حقيقت كه اين امر در اصل از جانب حضرت حق است نيز اشاره مى‏كند.

از مجموع آنچه گذشت اولا به اين نتيجه مى‏رسيم كه اصل يقظه و انتباه از جانب حضرت حق بوده وش نور خاص و جذب بخصوصى است از او كه متوجه قلوب مستعده مى‏گردد و آنها را متنبه و بيدار نموده و مجذوب مى‏گرداند. و ثانياً سر اين مسئله نيز براى ما روشن مى‏گردد كه چگونه بر اثر تلاوت آيات قرآن و تدبر در آنها، و يا با شنيدن آيات و تدبر در آنها و نيز، با تفكر در آيات خلقت، و يا از طرق ديگر، «يقظه» حاصل مى‏شود؟. و چرا بعضيها از اين طريق بخود مى‏آيند و كسانى بخود نمى‏آيند؟.

سر مسئله اين است كه: تلاوت و استماع آيات قرآنى و تدبر در آنها، تفكر در آيات خلقت ،و نظاير اينها همه ايجاد آمادگى در وجود انسان مى‏كند تا نور يقظه و جذب الهى به سراغ او آمده و او را از غفلت و اوهام‏نجات داده و بخود بياورد. اگر تدبر و تفكر و نظاير اينها نباشد و يا اگر هم باشد، وجود انسان و قلب او را قفلها و حجب متراكم به انحاء و اشكال مختلف فرا گرفته و مانع از اين گردد كه تدبر در قرآن و تفكر در خلقت و اشباه اينها ايجاد آمادگى كند، بلحاظ عدم استعداد از تجلى نور يقظه و از جذب الهى محروم خواهد بود، مگر اينكه با تضرع و مجاهدت اين مانع را كنار بزند.

نور يقظه و جذب حق متوجه همه مى‏باشد و قلوب انسانهاست كه يا استعداد قبول را دارند، و يا چنين استعدادى را نداشته و پذيراى آن نمى‏باشند، آن هم بلحاظ حجب و موانعى كه صاحبان اين قلوب به دست خويش در دلهاى خود ايجاد كرده‏اند. نفحات ربوبى به سراغ همه مى‏آيد، ليكن همه استعداد دريافت را ندارند و خود، به خود ظلم نموده‏اند.




  • گفت پيغمبر كه نفحتهاى حق
    گوش هش داريد اين اوقات را
    نفحه‏اى آمد شما را ديد و رفت
    هركه را مى‏خواست جان بخشيد و رفت



  • اندرين ايام مى‏آرد سبق
    در رباييد اينچنين نفحات را
    هركه را مى‏خواست جان بخشيد و رفت
    هركه را مى‏خواست جان بخشيد و رفت



/ 490