اين هم يكى از شرايط لازم در هر دعا و مسئلت است، چه استغفار باشد، و چه دعا و مسئلت ديگر.معنى رجاى اجابت، و منظور از آن، براساس آنچه كه با دقت در آيات و روايات، و صراحتها و اشارتهاى آنها به دست مىآيد، عبارت از اين است كه انسان در مقام طلب حوايج از خداى متعال از اينكه حالت نااميدى به اجابت داشته باشد اجتناب كند، ويقين يا اميدوارى كامل به اجابت پروردگارش داشته باشد.در روايتى كه قبلا در مقام توضيح شرط دوم، يعنى اقبال بر حاجت، از امام صادق سلام الله عليه آورديم اين تعبير بود كه «فاذا دعوت فأقبل بقلبك ثم استيقن بالاجابة»از جمله دوم اين تعبير بر مىآيد كه بايد يقين بر اجابت داشت. در بعضى از روايات وارده تعبير «ظن» به چشم مىخورد. مثلا در روايت ديگرى از آنحضرت چنين آمده است كه «اذا دعوت فظن ان حاجتك بالباب» از اين تعبير بر مىآيد كه بايد اميد كامل به اجابت داشت.البته بعضيها، مانند خود صاحب اصول، كافى كه اين روايت را نقل كرده است، ظن را در اينجا به معنى يقين، و جمله «فظن ان حاجتك بالباب»را به مفهوم داشتن يقين بر اجابت دانستهاند.در هر صورت، آنچه مسلم است، اين است كه بايد در مقام دعا و مسئلت از حالت اميدوارى كامل به اجابت برخوردار بود.يقين بر اجابت، يا ظن به آن، يك حالت مخصوص قلبى است، و در هر دو مورد از روايات كه ذكر كرديم، داشتن اين حالت را به هنگام طلب حوايج از پروردگار متعال دستور مىدهد. و اين، دليل بر اين است كه حالت مذكور در مستجاب شدن دعا و مسئلت تأثير دارد، و براى آن حسابى هست، و به عبارتى، اين دستور، دليل بر اين است كه در اين حالت قلبى سرى وجود دارد، و دستور مبتنى بر آن است.
در هر دستورى سرى هست
آنان كه گرفتار جهل مركب نيستند، و اين اندازه به خود آمدهاند كه از درك اسرار هستى عاجزند، وكلام حق «و ما اوتيتم من العلم الا قليلا» را حق كلام يافتهاند، يعنى بعد از مجاهدتهاى علمى و عملى طولانى به آنجا رسيدهاند كه دانستهاند چيزى نمىدانند، آنان به اين حقيقت پى بردهاند كه در همه دستورات دينى و الهى اسرار بسيار بالا و عميقى وجود دارد كه نيل به آنان از عقول عادى برآورده نيست، زيرا كه «وحى» و «تعليم الهى» فوق ادراك عقلى و فكرى، و در طول آن است، نه در عرض آن.آنان تك تك دستورات دينى، امرها و نهيها، آداب و سنن، و در يك جمله، هر دستورى را كه افق درك عقول و افكار عادى نيست. در ضمن، خداى متعال با هدايتهاى مخصوص خود، گوشههايى از اين حقايق پوشيده را به آنان معلوم مىكند، تا از آنچه معلوم و مكشوف گرديده است، به اين معنى بيشتر و بهتر متوجه شوند كه در همه چيز و در همه دستورات الهى حقايقى نهفته است و اسرارى وجود دارد كه رسيدن به آنها فهم ديگر و شعور ديگرى لازم است.و اين خود موجب مىشود آنان هيچ چيز را ساده نبينند، و هيچ دستورى از دستورات دينى را بى حساب و يا كم اهميت نشمارند، و در برابر اين دستورات كاملا متعبد باشند، و از لغزش بسيار خطرناك، و انحراف هلاكت بارى كه دامنگير بعضيها مىشود، و تعبد راكلا يا بعضا كنار مىگذارند، و يا سستى و تساهل د رآن را جايز مىشمارند، محفوظ بمانند.