تضرع و خيفة، يا رغبت و رهبت
سالك بايد در مقام ذكر اين دو حال را مراعات كند. به اين معنى كه از يك سو به مقتضاى اسماء جمال، و به مقتضاى اينكه خداى متعال خود عنايت و تفضّل فرموده، و امر به عبوديّت نموده، و اجازه توجه و ذكر، و تقرّب به جوار قدس خود را داده است، رغبت و طمع توأم با تملّق و خشوع را داشته باشد، و از سوى ديگر، به مقتضاى اسماء جلال، و به مقتضاى اينكه ساحت حناب او بسيار بالاست، و اگر نباشد غفران واسع او، و تفضّل او، هيچ مخلوقى را به جوار او راهى نيست، نوعى حالت ترس و هيبت داشته، و بيمناك باشد از اينكه به قرب حضرت او راه نيابد؛ بين الخوف و الّرجاء.حال «تضرّع» يا «رغبت و تملّق» به مقتضاى خود احكام خاصّ، و براى خود زبان مخصوص دارد، و حال «خيفة» هم آداب و زبانى ديگر. و از اين رو، شما اگر در گفتهها، و در راز و نيازهاى بندگان خوب خدا دقّت كنيد، آنان را داراى دو حال و دو زبان مىبينيد كه در هر كدام نيز اطوار گوناگون به چشم مىخورد.در حالات، و در دعاها و مناجات حضرات معصومين صلوات الله عليهم اجمعين هم همين دو حال و دو زبان را به وضوح مشاهده مىكنيد.از باب مثال:به «مناجات الراغبين» امام سجاد سلام الله عليه نظرى بيندازيد و دقت كنيد، و سپس «مناجات الخائفين» آن حضرت را بخوانيد و در آن به تأمل بپردازيد،و آنگاه فاصله اين دو، و فرق بين آنها را به خوبى مورد تعمق قرار بدهيد.ودر مجموع بايد گفت، نه تنها در مقام ذكر، بلكه بطور كلى در مقام عبوديت لازم است بين «رغبت» و «رهبت» بود؛ و ادعوه خوفاً و طمعاً ان رحمت الله قريب من المحسنين. [1] البته گاهى حال تضرع، يعنى حال «رغبت و تملق» و يا «طمع و اميد» غالب مىگردد، گاهى حال خيفه، يعنى حال «رهبت و هيبت» وگاهى هم هيچ كدام غالب نبوده، و سالك بين اين دو حال است.پيداست كه در هر كدام از اين حالات، آنچنان كه از اشاره گذشته فهميديم، سالك را وظيفه يا وظيفههاى خاص و متناسب، و نيز، زبان يا زبانهاى مخصوصى[1]. سوره اعراف، آيه 56.