گريه با صدق برجانها زند تا كه چرخ و عرش را گريان كند
تا كه چرخ و عرش را گريان كند تا كه چرخ و عرش را گريان كند
(دفتر پنجم مثنوى)
8- گناه ترك «ورد» و توبه و استغفار
براساس امر هشتم از امور و وظايف اين مرتبه از مراقبه، آنچنان كه در جاى خود توضيح داده شد، بر «اوراد» لازم مداومت مىكنى. دانستهاى كه اين نيز يكى از وظايف عبودى، و از جمله امورى است كه سالك را مسامحه در آن جايز نيست، و ترك آن، يا سستى در آن به جاى خود و در مرتبه خود تقصير و خطاست.به اين حقيقت تا حدى رسيدهاى كه اين از شئون بندگى به معنى كلمه است كه حضرت معبود هميشه بنده را «ورد زبان» باشد، آن هم به اشكال گوناگون، و در هر مقامى به شكل. گاهى از وصف حضرت احدى گويد، جمال و كمال او بشمارد، مدح و تمجيد او كند، و به حمد و ثناى او بپردازد. گاهى از قدس او گويد، تنزيه او كند، و به تسبيح او روى آورد. گاهى از جلال و عظمت او گويد، و اوصاف حضرت كبريايى بشمارد. و نيز، به حكم فقر و طلب، وبه حكم خوف و رجا، گاهى در پيشگاه او عرض طاعت و محبت كند، از حب قلبى و دردمندى خويش گويد، و گاهى از قصور و تقصير خود گفته، معذرت خواسته، اظهار ندامت كرده، و عفو مغفرت خواهد. و در هر كدام از اين حالات هم جناب او را با اسم مناسب، و با صفتى از صفات او ياد كند. و بالاخره، چيزى جز او «ورد زبان» براى وى نباشد.دقت در آيات و روايات، و در نمازها، تسبيحات، اذكار، اوراد، و دعاهايى كه دستور داده شده است، چه واجب باشد، و چه مستحب، و نيز، تأمل در حالات حضرات معصومين صلوات الله عليهم، به وضوح ما را به اين حقيقت هدايت مىكند. و اين معنى در اصل، به نكته توحيد، به سر عشق، و به رمز عبوديت بر مىگردد كه اهل آن مىدانند، و صاحبان آن مىفهمند.
نكته توحيد، سر عشق، و رمز عبوديت
چه بايد كرد كه اين سه موضوع، يعنى نكته توحيد، سر عشق و طلب، و رمز عبوديت، و در يك جمله، معنى بندگى و حقيقت آن براى اكثر مردم ناشناخته مانده، و بلكه به شكل ديگرى فهميده شده است كه از واقعيت امر بسيار دور مىباشد، و در بعضى موارد هم ناصحيح و به عكس؟!.