دوزخ است اين نفس و دوزخ اژدهاست
هفت دريا را آشامد، هنوز
سنگها و كافران سنگدل
هم نگردد ساكن از چندين غذا
سير گشتى سير گويد نى هنوز
عالمى را لقمه كرد و دركشيد
معدهاش نعره زنان هل من مزيد
كاو به درياها نگردد كم و كاست
كم نگردد سوزش آن خلق سوز
اند آيند اندر او زار و خجل
تا زحق آيد مر او را اين ندا
اينت آتش اينت تابش اينت سوز
معدهاش نعره زنان هل من مزيد
معدهاش نعره زنان هل من مزيد