آنها ضرر رسانيده و موجب حرمان آنها گشته، و يا بنحوى آنها را از آنچه داشتند كنار زده و محروم نموده، و يا با گفتار و رفتار خود موجبات ضرر و فشار گرفتاريها را براى آنان فراهم كرده است.
و همين طور، بايد فكر خود را بكار بيندازد و ببيند به چه كسى ضرر مالى رسانيده و حق مالى چه كسانى به گردن وى هست؟ و نيز، بررسى كند حقوق چه كسى و يا كسانى را كه شرعاً بر او واجب و لازم بوده اداء نكرده و يا در اداى آنها قصور نموده است، مخصوصاً حقوق واجب نزديكان از اهل و عيال و فرزندان و ارحام و ارقاب را؟.
و علاوه بر اين، لازم است فكر خود را بكار انداخته و ببيند غير از انسانها به مخلوقات ديگر خداى متعال از قبيل حيوانات و غير آنها چه اذيتها و ضررها و خسرانهااز او رسيده است؟.
و خلاصه سخن اينكه، سالك بايد در مقام توبه از اول طفوليت تا آخر را بررسى دقيق نموده و ببيند كدام حقى را از مخلوقى ضايع كرده و مورد تعدى قرار داده است؟ و سپس در اداى آن بكوشد و آنرا جبران كند. آنجا كه بايد حق پايمال شده را به صاحب آن يا به وراث وى بپردازد، همين كار را انجام بدهد و آنجا كه بايد استحلال كند، ازصاحب حق و يا از وراث او طلب حليت نمايد و آنجا كه بايد بنحو خاصى حق تضييع شده را جبران كند، به همان نحو به جبران آن بپردازد. مثلا به كسى كه تهمت زده است در رفع آن تهمت بكوشد و با صراحت اعلام بكند كه من به او اين تهمت را زدهام و از خود او نيز حليت بخواهد. و نيز، آنجا كه وظيفهاش دعا و طلب خيرو مغفرت براى صاحبان حقوق است، ويا وظيفهاش احسان و انفاق براى آنها و يا دادن مظلمه است، به وظيفه خويش همانطور كه لازم است عمل كند. در بيان روشنتر، در هر موردى به همان نحوى كه دستور شرع مقدس است عمل نمايد.
اشارتى براى ارباب معرفت و صاحبان بصيرت
در اينجا به گوشهاى از اسرار موجود در اين مسئله اشاره مىكنيم تا ارباب معرفت به آن توجه داشته و به تأمل بپردازند و اميد هست كه دقايق و گوشههاى ديگرى از اين اسرار نيزبا عنايات ربوبى براى آنان روشن گردد.
گوش و دل را يك نفس اين سو بدار
تا بگويم با تو از اسرار يار
تا بگويم با تو از اسرار يار
تا بگويم با تو از اسرار يار
هر كسى و هر مخلوقى كه حقى از او به دست انسان پايمال شده و به حريم او بنحوى تجاوز گرديده است، در باطن امر، يعنى در پشت پرده بين او و انسان مخاصمهاى به وجود مىآيد كه انسان را نزد حضرت حق مورد مؤاخذه قرار مىدهد و در حقيقت بجاى خود حجابى بين انسان و حضرت حق مىگردد. اين براى سالك همانند هر حجاب ديگرى بوده و مادامى كه از ميان برنخاسته و بر طرف نشده است حكم خود را داشته و مانع از قرب و وصول به مقصد خواهد بود. در بيان ديگر، هر يك از صاحبان حقوق در باطن امر در سر راه انسان قرار گرفته و هر كدام بنحوى مانع وى مىباشند و نمىگذارند در صراط الى الله پيش برود و به جوار قرب و به لقاى او نايل گردد، مگر اينكه از انسان راضى گردند و مخاصمه از ميان بر خيزد. (دقت شود).
و اين همان حقيقتى است كه در روز قيامت و به هنگام ظهور بواطن و روشن شدن سرائر به ظهور مىرسد. در قيامت، مخصوصاً در صراط كه همه مكلف به عبور از آن مىشوند و بايد از آن بگذرند تا از آتش نجات يافته و در جوار حق و در بهشتها قدم بگذارند، از جمله گذرگاههاى سختى كه انسان در آنها نگه داشته مىشوند و مورد مؤاخذه قرار مىگيرند و مادامى كه در مؤاخذه و محاسبه هستند گرفتار شدايد مىباشند و اگر نجات نيافتند به آتش مىافتند، گذرگاهى است كه مخصوص به همين امر، يعنى مخصوص به مظالم عباد است. انسانها در اين موقف از جهت آنهايى كه به حقوق آنها تجاوز نمودهاند مورد مؤاخذه مقام ربوبى قرار مىگيرند و حساب كننده هم خود خداى متعال است و مادامى كه رضايت صاحبان حقوق به دست نيامده است در همان گذرگاه محبوس و گرفتار سختيهاى فوق تصور بوده و نمىتوانند به پيش بروند و به عالم نور و بهاء، يعنى به جوار