كاملتر شود، فقر و مسكنت او بيشتر گشته، نه خود را چيزى مىبيند، و نه طاعات و عبادات خود را، نه به خود اعتمادى دارد، ونه به طاعات و عبادات خود. و نه تنها به آنها اعتمادى ندارد، بلكه، از اينكه از جهت آنها و با آنها مؤاخذه شود مىترسد .خائف و مشفق است، و فقط به فضل حضرت حق اميد دارد.
4- عبدالرحمن بن حجاب مىگويد: به امام صادق سلام الله عليه گفتم: شخص، عمل را نجام مىدهد در حالى كه خائف و نگران است، سپس كارى از كارهاى خوب را انجام مىدهد و عجب مانندى به قلب او راه مىيابد. امام فرمود: «هو فى حاله الاولى و هو خائف أحسن حالامنه فى حال عجبه»يعنى «او در صورت اول كه خائف و نگران است از حال بهترى برخوردار مىباشد تا صورت دوم كه در عجب خويش است» (اصول كافى، ج 2، كتاب الايمان و الكفر، باب العجب).
عجب موجب سيطره شيطان است
آن كس كه گرفتار رذيله «عجب» است و از خود و عمل خود راضى است ويك نوع خاطر جمعى دارد، طبعاً به عمل خود نظر داردو عمل خود را عمل مىبيند، و در نتيجه، گناهان، قصورات، تقصيرات، معايب، و نقايص خويش را آنچنان كه بايد، متوجه نمىشود. اين از طرفى موجب كوچك شمردن و ناديده گرفتن گناهان و خطاها مىگردد، و از طرف ديگر موجب اين مىشود كه سالك به قصورات و تقصيرات، و به معايب و نقايص عبودى خود متوجه و متذكر نشود ودر رفع آنها نكوشد، و به همين جهت از سلوك به معنى كلمه محروم گردد و در مدارج ايمان و عمل پيش نرود، و بالاخره به حرمان و خسران افتد، اين همان استحواذ و غلبه شيطان است.
در روايتى كه كلينى مرحوم آورده است امام صادق سلام الله عليه از رسول اكرم صلى الله عليه و آله بيانى در خصوص مكالمه حضرت موسى عليه السلام با شيطان نقل مىكند كه آن حضرت در قسمتى از بيان خود چنين مىفرمايد: «... فقال موسى: فأخبرنى بالذنب الذى اذا أذنبه ابن آدم استحوذت عليه؟ قال: اذا أعجبته نفسه و استكثر عمله و صغر فى عينه ذنبه» (اصول كافى، ج 2، كتاب الايمان و الكفر، باب العجب)يعنى «...پس حضرت موسى به شيطان گفت: حال به من خبر بده آن گناهى را كه وقتى فرزند آدم آنرا انجام داد تو بر او غلبه پيدا مىكنى وبر او مسلط مىشوى؟ شيطان گفت: آنوقت كه او از خود به عجب آيد، و عمل عبودى خود زياد بيند، و گناه او در نظر او كوچك شود».
استحقار نفس، انكسار و استكانت
با شرحى كه گذشت، معلوم شد سالك در مقام عبوديت بايد مسكنت و انكسار داشته باشد، و خود و اعمال عبودى و مجاهدات خود را در هر منزلتى باشد ناچيز ببيند، وبداند كه هر چه خود و عمل خود را ناچيز ببيند، ناچيزتر ازآن است. او در عين مجاهدت، بايد در محضر پروردگار شرمنده وخائف باشد، و با نظر كردن به قصور خود، و با پى بردن به عجز خود ازأداى حق عبوديت، هميشه منكسر باشد و از حرمان وخسران بترسد.
لازم است سالك در أدعيه مأثوره ازحضرات معصومين صلوات الله عليهم اجمعين به تأمل عميق بپردازد وببيند كه چگونه آنان در عين مجاهدتهاى بسيار بالا در مقام عبوديت، و در عين منزلتها ومقاماتى كه