اين هم يكى از بركات اين صفت است، و نزد صاحبان بصيرت از امور بسيار مهم بوده، و اهميت فوقالعاده دارد. زير سالك نياز سخت به اين موضوع دارد كه عيوب و نقايص وجودى و درونى وى با نظر خاص ربوبى ستر گردد، تا مانع عروج وى، و مانع افاضات و جذبات مقام ربوبى نشود. پاك بودن از غضب نابجا، و شكستن آن در باطن و ظاهر، يعنى متصف بودن با صفت «حلم»، از موجبات ستر الهى، و ناديده گرفته شدن عيوب و نقايص وجودى و درونى سالك مىباشد، و خداى متعال بر اثر اتصاف سالك با اين صفت فاضله، معايب باطنى و نقايص وى را ستر مىفرمايد و آنها راناديده مىگيرد، و در نتيجه، آنها مانع عروج روحى و حركت عبودى وى، و مانع جذبات ربوبى و افاضات نمىگردد.امام صادق سلام الله مىفرمايد: «من كف غضبه ستر الله عورته»(اصول كافى، ج 2، كتاب الايمان و الكفر، باب الغضب). يعنى «هر كس جلو غضب خود را بگيرد، خداى متعال عيوب او را ستر مىفرمايد».
تذكر
بطورى كه از خلال مطالب معلوم شد، آنچه در مرحله اول به عنوان «صفت فاضله» و به عنوان «خلق كريم» شناخته مىشود،و آنچه براى انسان يك كمال بالا محسوب مىگردد، و آنچه در روايات از «كف غضب» و «كظم غيظ» در نظر گرفته شده است، اين نيست كه انسان غيظ و غضب را به باطن خود راه بدهد،و آتش غيظ و غضب در باطن وى شعلهور شود، وليكن نگذارد به ظهور برسد، و غضب و غيظ خود را در باطن خويش حبس كند و ظاهر نسازد. البته اين مسئله هم به جاى خود و در مقايسه به اينكه غيظ خود را به ظهور نيز برساند، كمال حساب مىشود و امر مطلوب است ،وليكن بايد توجه داشت كه انسان در اين صورت از آثار سوء غضب در باطن خويش محفوظ نمىماند، و شعلهور شدن غيظ وغضب در درون وى، لطمات خود را در درون خواهد داشت، و ضربات خود را بر باطن و بر قلب وارد خواهد ساخت، و چيزى كه هست، از تبعات و هلكاتى كه در ظاهر نمودن غضب هست مصون خواهد ماند.آنچه در مرحله اول به عنوان «صفت فاضله» و به عنوان «خلق كريم» شناخته مىشود، و براى انسان كمال بالا محسوب مىگردد،و آثار و بركات زيادى را در بر دارد، و آنچه در روايات از «كف غضب» و «كظم غيظ» در مرحله اول در نظر گرفته شده است، خوددارى از غضب نابجا در باطن وظاهر ،و شكستن غيظ در باطن و ظاهر، و راه ندادن به غيظ و غضب در باطن و در ظاهر است.اصل كمال، و كمال اصلى اين است كه انسان با تأييد حق، و با مجاهدت و مراقبت، به جايى برسد كه نگذارد آتش غيظ و غضب در باطن وى شعلهور گردد، و غيظ و غضب را به باطن خود راه ندهد، و آنچنان از سعه صدر برخوردار باشد كه غيظ و غضب به باطن او راه نيابد،و به تعبير روايت «جمره شيطان» را در باطن وى جايى