افراد در امر فرايض مىگردد.
هر امرى كه خداى متعال براى انسان واجب فرموده است، معنى بسيار روشن آن اين است كه در نشئه عبودى، يعنى در حيات واقعى و آن سويى وى نزد پروردگار ضرورت دارد و بايد باشد.
هر يك از واجبات الهى ظاهرى دارد و باطن و حقيقتى دارد. باطن و حقيقت آن با ظاهر آن قائم بوده و تحقق مىيابد، و ظاهر آن نيز حامل باطن و حقيقت آن مىباشد. مثلا نمازهاى واجب يوميه هر كدام ظاهرى دارد و باطن و حقيقتى دارد كه بدون تحقق ظاهر به تحقق نمىرسد. هر يك از آنها در وقت خاص خود با شرايط و خصوصياتى كه دارد، باطن و حقيقتى را حامل است كه در نشئه عبودى، يا در عالم عبوديت يا در باطن به جاى خود ضرورى است .
اگر يك نماز در يك روز ترك شود، جاى آن در عالم عبودى انسان در آن سو خالى است و درعبوديت وى مضر، و به حيات باطنى و اخروى او لطمه وارد مىكند و به سهم خود مانع قرب به حضرت حق و استقرار در جوار قدس او مىگردد. به عبارتى، گوشهاى از موجوديت انسان در آن نظام كه نظام خاصى مىباشد، ناقص است و آنچه را كه بايد داشته باشد، ندارد و از موجوديت عبودى لازم در جوار حضرت حق برخوردار نيست، و نشئه فرايض عبودى، نشئه ناقصى است.
قضاى فرايض فائته و وجوب آن، براى جبران نقصان يا نقصانهاى نشئه فرايض است.
اگر در آنچه گفته شد بخوبى دقت كنيم، ابوابى از معارف به روى ما باز مىشود و به سر بعضى از نكات موجود در خصوص قضاى فوائت كه در روايات به چشم مىخورد، پى مىبريم. مثلا در روايات وارده به اين نكته برخورد مىكنيم كه فرمودهاند: «يقضى ما فاته كما فاته» يعنى «فرايض فائته به هر نوحى كه بوده و با خصوصياتى كه داشته است بايد قضا گردد» و همچنين به نكات ديگرى برخورد مىكنيم كه در مجموع به حقيقتى كه ذكر شده، دلالت نموده و بر آن ناظر است.
بنابراين، لازم است سالك به اين حقيقت اسرارآميز كاملا توجه داشته باشد و در مقام توبه فرايضى را كه در گذشته از او فوت شده و يا بنحو صحيح انجام نگرفته و قضاى آنها بر او واجب است و در حقيقت، جاى آنها در عالم عبودى وى خالى است، قضاء نموده و جبران كند، تا در سلوك عبودى و در سير الى الله بر نشئه عبودى ناقص در باطن امر تكيه نكند كه در سلوك خود موفق به حركت لازم بسوى مقصد نباشد. با قضاى فرايض فائته نشئه فرايض در باطن سالك كامل گرديده و سلوك او موفق خواهد بود.
امر پنجم: ترس از گناهان گذشته و اصرار در طلب عفو و مغفرت امر پنجم از اركان توبه در اول سلوك، عبارت است از اينك سالك ازگناهان گذشته خويش بترسد و با اصرار و تضرع از خداى متعال بخواهد كه آنها را عفو بفرمايد و وى را مشمول مغفرت خود بگرداند. او بايد كاملا بترسد و خطر گناهان گذشته را جدى بداند و يك واقعيت ببيند و ترس و حزن و نگرانى وجود او را بگيرد و براى نجات خويش، در طلب عفو و مغفرت اصرار ورزيده و با تضرع و تذلل به اين امر ادامه دهد. و لازم است در اين مقام از بكرات وجودى حضرات معصومين صلوات الله و سلامه عليهم اجمعين نيز استفاده كند و آنها را شفيع خود نزد پروردگار قرار بدهد و از آنان هم بخواهد كه براى بخشش گناهان وى در پيشگاه خداى متعال شفاعت كنند، زيرا شفاعت آنان شفاعت مقبول است و توجه خاص آنان حامل عفو و مغفرت ربوبى است. در توجه و نظر خاص آنان اسرارى هست كه حاملين اسرار مىدانند و ارباب ذوق مىيابند: يا اولياء الله ان بينى و بين الله عزوجل ذنوباً لا يأتى عليها الا رضاكم (زيارت جامعه كبيره).
حقيقتى كه از آن غفلت مىشود
در اين مرحله لازم است به اين موضوع توجه داشته باشيم كه بعضيها و يا اكثر افراد گمان مىكنند توبه و بازگشت از معصيت، چه ارتكاب حرام باشد و چه ترك يا تضييع واجب، جز ترك معصيت و قضاى واجبات و رد حقوق صاحبان حقوقى و يا استحلال ازآنها، چيز ديگرى نيست. اين، گمان بعضيها و يا اكثر افراد است و ليكن درست نيست.
اينها از حقايق و دقايق موجود در باطن انسان، و از اسرار و رموز آن بى خبرند. اينها توجه ندارند كه