و اين، بطورى كه در مباحث گذشته توضيح داديم، براى همه و مخصوصاً براى سالك الى الله يك مصيبت بزرگ، و يك مانع اساسى است. زيرا وقتى ارتباط قلبى وى با خداى متعال ارتباط خوبى نباشد، در سلوك عبودى خويش معطل خواهد بود؛ نه در توجه و اقبال خود به سوى خداى متعال توجه و اقبال خوبى خواهد داشت، و نه افاضات و جذبات ربوبى به وى آنچنان كه بايد، خواهد رسيد. سالك اگر بخواهد از توجه و اقبال قلبى خوب برخوردار شود، بايدارتباط قلبى خوب با خداى متعال داشته باشد، و نيز، اگر بخواهد از افاضات و جذبات ربوبى بخوبى بهرهمند گردد، بايد ارتباط قلبى او با خداى متعال خوب باشد.امام باقر سلام الله عليه در قسمتى از يك گفتار كه از آن حضرت نقل شده است مىفرمايد: «... و ان الحسد ليأكل الايمان كما تأكل النار الحطب»(اصول كافى، ج 2، باب الحسد) يعنى «... و حقيفت اين است كه حسد، ايمان را مىخورد، آنچنان كه آتش هيزم را مىخورد».قبلاً گفتيم كه ايمان، همان ارتباط، يا رابطه قلبى انسان با خداى متعال است، و لطمه خوردن آن به معنى لطمه خوردن رابطه، يا ارتباط قلبى انسان با خداست. و در بيانى، ايمان، طريق نورى بين دل و خداست كه ارتباط دهنده دل به جناب اوست، و اقبال دل به سوى او از همين طريق، وافاضات و جذباتى كه از او به دل مىرسد نيز از اين طريق مىباشد، و لطمه خوردن ايمان، به معنى لطمه خوردن اين طريق نورى است.
حسد، اعتراض به حق، و خشم بر فعل حق است
شخص حاسدبا حسد ورزى خويش، در حقيقت، اعتراض به حضرت حق مىكند، و بر فعل او ناخشنودى و خشم نشان مىدهد. (دقت كنيد) و اين، جسارتى بس بزرگ، و جهالتى بس خطرناك از يك موحد، مخصوصاً از يك سالك صادق است.مرحوم نراقى در جامع السعادات مىگويد:«و ورد فى بعض الاحاديث القدسية: ان الحاسد عدو لنعمتى متسخط لقضائى غير راض بقسمتى التى قسمت بين عبادى» (جامع السعادات، ج 2، ص 192).يعنى «و روايت شده در بعضى از احاديث قدسيه كه: شخص حاسد دشمن بر نعمت من، خشمناك بر قضاى من، و ناخشنود به قسمتى است كه من در ميان بندگانم تقسيم كردهام».اينها گوشههايى از هلكات و تبعات «حسد» بود كه ذكر كرديم. ابعاد هلكات و تبعات اين رذيله بسيار زياد است، و شما با كمى تأمل مىتوانيد به آنها تا حدودى پى ببريد. آياتى در قرآن كريم و روايات كثيرى از معصومين در ذم حسد، و در توضيح آثار و تبعات آن وجود دارد كه هر كدام از آنها نكات هدايت كنندهاى هست. براى هر سالكى لازم است در آنها دقت كند، تا در مقام توبه، و در مقام تطهير خود از اين رذيله مجاهدت جدىتر و كاملترى داشته باشد.
مراتب حسد
بعضى از بزرگان علماى اخلاق براى حسد مراتب چهارگانه شمرده است.اول: شخص حاسد زوال نعمت، يا امتياز از محسود را آرزو كند، و دوست داشته باشد كه نعمت، يا امتياز از دست او برود، چه آن نعمت و امتياز و يا نظير آن به شخص حاسد هم برسد، و چه نرسد. و اين، خبيثترين و شديدترين مرتبه از مراتب حسد است.دوم: دوست بدارد و آرزو كند كه نعمت و امتياز از محسود گرفته شود و به او برسد، و در حقيقت، در عين همان نعمت يا امتيازى كه براى محسود هست نظر داشته باشد، و رسيدن خود به آنرا متوقف بر زوال آن از محسود ببيند. و اين در جايى است كه نعمت يا امتياز مورد نظر، نعمت يا امتياز مشخص و منحصر بفرد باشد