امر سوم: اداى حقوق ديگران و جبران آنها - مبانی نظری تزکیه جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
وى با ظلمانىترين حجابها محجوب مىباشد.
بنابراين، در مقام توبه از حرامها سالك بايد تصميم جدى بر ترك حرامها براى هميشه بگيرد وعملا تا آخر عمر به آنها نزديك نشود. و لازم است كاملا خود را در پناه خداى متعال قرار دهد و از اواستعانت بجويد، زيرا اگر عنايت خاص او نباشد، هرگز وى در اين امر موفق نخواهد بود و بر اثر اغواى شيطان و غلبه نفس اماره به نقض توبه گرفتار خواهد شد. او بايد دست به دعا برداشته و هميشه دعا بكند و با خضوع وخشوع كامل، و با تضرع و اصرار از خدا بخواهد كه به عصمت خود او را حفظ نموده و به حول و قوه خود توانايى ثبات در توبه را به او عنايت بفرمايد و او را از آنان قرار ندهد كه توبه خود را مىشكنند و باز به گناهها و هلاكتها باز مىگردند.
در همان دعاى صحيفه كه جملاتى از آنرا ذكر كرديم، در قسمت ديگر آنچنين مىخوانيم: «اللهم و انه لا وفاء لى بالتوبة الا بعصمتك، ولا استمساك بى عن الخطايا عن قوتك، فقو نى بقوة كافية، و تولنى بعصمة مانعة، اللهم ايما عبد تاب اليك و هو فى علم الغيب عندك فاسخ لتوبته، و عائد فى ذنبه و خطيئته، فانى أعوذبك أن أكون كذلك، فاجعل توبتى هذه توبة لا أحتاج بعدها الى توبة، توبة موجبة لمحوما سلف، و السلامة فيما بقى» يعنى «خدايا، و براى من وفاى به توبه و ثابت در آن نيست جز با حفظ تو؛ و توانايى خوددارى از خطاها وجود ندارد جز به توانايى تو. پس به من توانايى كافى عطا بفرما، و با عصمت باز دارندهاى مرا تحت نظر قرار بده. خدايا، هر بندهاى كه بسوى تو بازگشت نموده و توبه كند، در حالى كه او در علم غيب در نزد تو نقض كننده توبه خويش و برگشت كننده بر گناه و خطاى خويش است، پس من به تو پناه مىآورم كه اين چنين باشم. خدايا، توبه مرا توبهاى قرار ده كه موجب محو گناهان گذشته و موجب سلامتى از گناهان در آينده باشد».
ناگفته نماند كه وفاى به توبه و ترك عود به معصيت تا آخر عمر اگر چه ازاركان و شرايط تحقق توبه صحيح است وليكن اين بدان معنى نيست كه اگرتائب توبه راشكست، ديگر راه بازگشت ندارد و نمىتواند توبه بكند. باب توبه هميشه به روى انسان باز است و اگر توبه را بشكند و باز دوباره به توبه صحيح و داراى شرايط كه از آن جمله ترك گناه تا آخر عمر است موفق گردد، مسلماً از تائبين بوده و اميد اين هست كه مشمول عفو و مغفرت ربوبى بشود.
چيزى كه هست، اينكه توبه صحيح هر چه به تأخير افتد، فرصتها از دست مىرود و انسان هر چه لحظههاى عمر خويش را بدون موفقيت به توبه از دست بدهد، به همان اندازه ضرر مىبرد و مادامى كه توبه صحيح تحقق نيافته است در حقيقت در قدم اول سلوك كه توبه مىباشد معطل مىماند. اين از يك سو، و از سوى ديگر، هر اندازه زمان بگذارد، آثار سوء گناه در باطن بيشتر و ريشهدارتر و خطرناكتر گشته و طبعاً موفقيت به توبه صحيح را مشكلتر مىكند و خوف عدم موفقيت به آن زيادتر مىباشد. كما اينكه، اين خوف هم هست كه اجل برسد و شخص توبه نكرده از دنيا برود و در حالى كه وصف مخالفت با حق را با گناهانى كه انجام داده است با خود حمل مىكند با حضرت او مواجه گردد؛و اين، چيزى است كه چگونگى و دردناك بودن آن در تصور نگنجيد.
امر سوم: اداى حقوق ديگران و جبران آنها
سوم ازاركان توبه عبارت است از اداى حقوق ديگران و جبران هر حقى كه از هر كسى و از هر مخلوقى تضييع گرديده است.
در اين زمينه هم سالك بايد جديت كامل نمود و گذشته خويش را بخوبى به ياد بياورد. او بايد دقيقاً به بررسى پرداخته و فكر بكند كه از اول بلوغ و بلكه قبل از بلوغ، يعنى از همان دوران طفوليت با چه كسى و با چه كسانى مواجه بوده و چه كسى را اذيت نموده، توهين كرده، مورد استهزاء قرار داده، تحقير و سرزنش نموده، به چه كسى ظلم كرده، و يا از چه كسى غيبت كرده و يا به او تهمت زده و در خصوص او بهتان گفته و به او افتراء بسته، و نيز به چه كسى تندى نموده و بر او خشم گرفته و يا او را ترسانيده و وحشت و نگرانى و اضطراب در دل او ايجاد كرده و يا موجبات حزن و اندوه او را فراهم نموده است، و همچنين، چه كسى و چه كسانى را از آنچه خير و صلاح و منفعت آنها بوده و ممانعت كرده و راه را به روى آنها بسته و به نوعى به