مبانی نظری تزکیه

محمد شجاعی

جلد 1 -صفحه : 490/ 123
نمايش فراداده

ضاريان فى غنم قد تفرق رعاؤها بأضر فى دين المسلم من الرئاسة»(اصول كافى، ج 2، كتاب الايمان و الكفر، باب طلب الرئاسة) يعنى «ضرر و زيان دو گرگ درنده در ميان گله‏گوسفندى كه چوپانهاى آن متفرق شده و گله را به حال خود رها كرده باشند، بيشتر از ضرر رياست نسبت به دين يك مسلمان نمى‏باشد».

اينها گوشه‏هايى از مهالك و خطرات رذيله حب جاه و شهرت بود كه با استفاده از آيات و روايات، بيان نموديم. خطرات اين رذيله و مهالك آن در اينها خلاصه نمى‏شود و بسيار زياد يا بى‏شمار است. اگر در ماهيت اين رذيله بخوبى دقت كنيم، به تبعات زياد آن تا حدودى پى مى‏بريم .

اهميت توبه از اين رذيله، و ضرورت اجتناب از آن

با توضيحى كه گذشت، و با توجه بر اينكه اين رذيله از رذايل ريشه‏دار، و از حجب صعب العلاج است، لازم مى‏آيد سالك از همان اول شروع به سلوك، و در مقام توبه از افعال حرام، از اين رذيله نيز توبه كند و در تطهير خويش ازآن كاملا جدى باشد. او بايد بخوبى توجه داشته باشد كه موفقيت وى در سلوك الى الله به طهارت از اين رذيله، ارتباط كامل دارد. و او بايد بداند كه بزرگان از اهل باطن، از اين رذيله سخت وحشت داشته و با كمال جديت و مراقبت از آن اجتناب و كناره‏گيرى مى‏كرده‏اند.

مرحوم نراقى در جلد دوم جامع السعادات، در ضمن گفتار خود در اين باب، مى‏گويد: «... و به جهت كثرت آفات اين رذيله، بزرگان علما، و اكابر اتقياء، هميشه از آن فرار مى‏نمودند، همانند فرار يك شخص از مار سياه خطرناك. تا جايى كه بعضى از آنان وقتى بيش از سه نفر نزد او و در مجلس او حاضر مى‏شد، از جاى خود بر مى‏خاست و مجلس را به هم مى‏زد. و بعضى از آنان به گريه مى‏افتاد كه در مسجد جامع از او اسم برده شده. بعضى از آنان مى‏گفت: نمى‏شناسم كسى راكه دوست داشته باشد شناخته شود، مگر اينكه دين او رفته و مفتضح گشته است. وديگرى مى‏گفت: قسم به خدا كه هيچ بنده‏اى در بندگى خود صادق نمى‏باشد، مگر ازاينكه مردم ندانند او كجاست، مسرور گردد».


  • اى برادر يك دم از خود دور شو با خودآ و غرق بحر نور شو

  • با خودآ و غرق بحر نور شو با خودآ و غرق بحر نور شو

(دفتر اول مثنوى)

توبه از حب مدح و ثناء

با توبه از حب جاه و شهرت، لازم است سالك از حب مدح و ثناء كه از نتايج و لوازم حب جاه و شهرت است نيز توبه كند، و با مجاهدت پى‏گير و جدى خود را از اين رذيله تطهير نمايد و از اسارت آن، آزاد گرداند.

رذيله حب مدح از رذايل اوصاف و اخلاق، و از نتايج رذيله حب جاه و شهرت، و مانند آن از رذايل ريشه‏دار و خطرناك و هلاكت‏آور است. اين رذيله هم حجاب بين انسان و حق، و از حجب صعب العلاج است، و كمتر كسى مى‏توان يافت كه از اسارت به آن پاك شده، و از مهالك آن نجات يافته، و آنرا از خود دور ساخته باشد، و اگر سالكى با عنايات ربوبى و با مجاهدت از آن رها شود و بكلى آنرا كنار بزند، نجات يافتن او از اين حجاب غليظ، بعد از نجات يافتن از حجب ظلمانى ديگر، و بعد از مجاهدتهاى بسيار سخت خواهد بود.

تبعات و مهالك حب مدح

اين رذيله از مهلكات عظيمه است. زيرا هر كسى گرفتار آن باشد

كما اينكه اكثر افراد گرفتار آن هستند

علاوه بر اينكه مدح و تعريف را دوست مى‏دارد، از ذم و بدگويى نيز كاملا مى‏ترسد. او هميشه مى‏خواهد مردم او را تعريف كنند و از او بخوبى ياد نمايند، و از اينكه از او بدگويى كنند و با بدى و نقص و عيب از او ياد نمايند، و او را كوچك و بى ارزش بدانند، سخت وحشت دارد، و از آنچنان رنج مى‏برد كه گويى آسمان به زمين يا بر سر او فرود ريخته، و يا هستى او بهم خورده و مصيبت عظمى رخ داده است.

او بلحاظ اينكه اسير مدح و تعريف، و ترسناك از ذم و تكذيب است، سعى مى‏كند هميشه كارى انجام دهد وطورى باشد كه خوشايند مردم، موافق با رضاء و رغبت آنان، و منطبق با ميل و هواى آنان باشد. و طبعاً افعال و حركات و روش و گفتار خود را، با ميل و هوا، و با رضاء و رغبت مردم تطبيق مى‏كند. و در نتيجه،