(حافظ)
و چقدر تكان دهنده است بيان ديگر آن حضرت كه مىفرمايد: «و هر كس لقاء خدا را كراهت داشته باشد، خدا نيز لقاى او را كراهت دارد».
چه مصيبتى بزرگتر از اين؟! و چه خسرانى بالاتر از اين؟! و كدام عذابى دردناكتر از اين؟!. اين مصيبت، اين خسران، و اين عذاب، در رذيله داشتن آرزوهاى طولانى دنيوى نهفته است . و اين براى سالك صادق اگر خوب توجه كند، كافى است در اينكه در تطهير خود از اين رذيله كمال مجاهدت را داشته باشد و در كنار زدن آن به هيچ وجه مسامحه نكند.
آن كس كه گرفتار آرزوها وآمال است، در قيد و بند آرزوها و آمال خويش مىباشد. مسئله آرزوها در دورن انسان،مسئله سادهاى نيست، و ساده تلقى كردن آنها كاملا ازسادگى و بى توجهى است. هر آرزويى به جاى خود، همانند يك زنجير نامرئى است كه روح انسان را به قيد و بند مىكشد، و همانند حصارى است كه روح را محصور ومحبوس مىگرداند.
در بيان ديگر، آرزوها در درون انسان،يك سلسله واقعيتهاى موجوداند، نه يك سلسله امور اعتبارى و موهوم. هر آرزويى در دل انسان، به تناسب خود و به تناسب دل، واقعيتى از واقعيتهاى موجود در دل است. هر يك از آرزوها زنجيرى از زنجيرهاى اسارت است كه دل را به اسارت مىآورد، و حجابى است از حجابها كه دل را محجوب مىگرداند.
اگر شما تأمل كنيد و آرزوهاى موجود در باطن را با دقت بررسى نماييد، با كمال وضوح مىيابيد كه هر آرزويى درست يك زنجير يا رشته محكم نامرئى است كه يك طرف آن به دل و طرف ديگر آن به آنچه آرزو مىشود پيوند مىخورد و دل را به سوى آن مىكشد، به نحوى كه دل كاملا در اسارت آن قرار گرفت و به آن مرتبط گشته است. و وقتى همه آرزوها را كه احياناً بى شمار است به نظر خود بياوريد، خواهيد ديد كه زنجيرهاى نامرئى بى شمارى، دل را به جهات بى شمارى مىكشد، و دل در اسارتهاى بى حد و حصرى قرار گرفته، و سخت محبوس گشته است. آنگاه بخوبى مىفهميد كه دل با چنين وضعى نمىتواند آزاد باشد وبه سوى ملا اعلى عروج كند و به قرب حضرت حق نايل گردد. و مىفهميد كه در عروج به عوالم عاليه، و در حركت به سوى حق، بريدن از آرزوها، و برداشتن زنجيرهاى اسارت، كاملاً ضرورت دارد.
در ضمن، اين آيات شريفه نيز تا حدودى براى شما روشن مىشود كه مىفرمايد: «انا جعلنا فى أعناقهم اغلالا فهى الى الاذقان فهم مقمحون - و جعلنا من بين ايديهم سدا و من خلفهم سدا فأغشيناهم فهم لا يبصرون» (آيات 8 و 9 سوره يس) آرزوها نه تنها زنجيرهاى نامرئى اسارت، و حجابهاى متراكم در درون هستند، و مانع روح در صعود الى الله مىباشند، بلكه ،با اشتغال و گرفتاريهاى متنوع و مختلفى كه على الاتصال براى انسان پيش مىآورند، مانع از ذكر و فكر، عبادتها، دعاها، تهجدها، و اعمال خير ديگر مىگردند.
رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم در دعاى خويش مىگفت: «اللهم انى اعوذبك من دنيا تمنع خير الاخرة، و أعوذبك من حياة تمنع خير الممات، و اعوذبك من أمل يمنع خير العمل»(جامع السعادات ج 3، ص 36).
يعنى «خدايا به تو پناه مىآورم از دنيايى كه مانع خير آخرت است، و به تو پناه مىآورم ازحياتى كه مانع خير مرگ است، و به تو پناه مىآورم از آرزويى كه مانع خير عمل است».
اسير آرزوها، و محبوس در آمال، اهل اين سو بوده، واهل اين سو، محجوب از آن سو خواهد بود.