مبانی نظری تزکیه

محمد شجاعی

جلد 1 -صفحه : 490/ 134
نمايش فراداده


  • اى كه با سلسله زلف دراز آمده‏اى آب و آتش به هم آميخته‏اى از لب لعل‏ آفرين بر دل نرم تو كه از بهر ثواب‏ كشته غمزه خود را به نماز آمده‏اى

  • فرصتت باد كه ديوانه نواز آمده‏اى چشم بد دور كه بس شعبده باز آمده‏اى كشته غمزه خود را به نماز آمده‏اى كشته غمزه خود را به نماز آمده‏اى

(حافظ)

و چقدر تكان دهنده است بيان ديگر آن حضرت كه مى‏فرمايد: «و هر كس لقاء خدا را كراهت داشته باشد، خدا نيز لقاى او را كراهت دارد».

چه مصيبتى بزرگتر از اين؟! و چه خسرانى بالاتر از اين؟! و كدام عذابى دردناكتر از اين؟!. اين مصيبت، اين خسران، و اين عذاب، در رذيله داشتن آرزوهاى طولانى دنيوى نهفته است . و اين براى سالك صادق اگر خوب توجه كند، كافى است در اينكه در تطهير خود از اين رذيله كمال مجاهدت را داشته باشد و در كنار زدن آن به هيچ وجه مسامحه نكند.

آرزوها مانع پيشرفت سالك است

آن كس كه گرفتار آرزوها وآمال است، در قيد و بند آرزوها و آمال خويش مى‏باشد. مسئله آرزوها در دورن انسان،مسئله ساده‏اى نيست، و ساده تلقى كردن آنها كاملا ازسادگى و بى توجهى است. هر آرزويى به جاى خود، همانند يك زنجير نامرئى است كه روح انسان را به قيد و بند مى‏كشد، و همانند حصارى است كه روح را محصور ومحبوس مى‏گرداند.

در بيان ديگر، آرزوها در درون انسان،يك سلسله واقعيتهاى موجوداند، نه يك سلسله امور اعتبارى و موهوم. هر آرزويى در دل انسان، به تناسب خود و به تناسب دل، واقعيتى از واقعيتهاى موجود در دل است. هر يك از آرزوها زنجيرى از زنجيرهاى اسارت است كه دل را به اسارت مى‏آورد، و حجابى است از حجابها كه دل را محجوب مى‏گرداند.

اگر شما تأمل كنيد و آرزوهاى موجود در باطن را با دقت بررسى نماييد، با كمال وضوح مى‏يابيد كه هر آرزويى درست يك زنجير يا رشته محكم نامرئى است كه يك طرف آن به دل و طرف ديگر آن به آنچه آرزو مى‏شود پيوند مى‏خورد و دل را به سوى آن مى‏كشد، به نحوى كه دل كاملا در اسارت آن قرار گرفت و به آن مرتبط گشته است. و وقتى همه آرزوها را كه احياناً بى شمار است به نظر خود بياوريد، خواهيد ديد كه زنجيرهاى نامرئى بى شمارى، دل را به جهات بى شمارى مى‏كشد، و دل در اسارتهاى بى حد و حصرى قرار گرفته، و سخت محبوس گشته است. آنگاه بخوبى مى‏فهميد كه دل با چنين وضعى نمى‏تواند آزاد باشد وبه سوى ملا اعلى عروج كند و به قرب حضرت حق نايل گردد. و مى‏فهميد كه در عروج به عوالم عاليه، و در حركت به سوى حق، بريدن از آرزوها، و برداشتن زنجيرهاى اسارت، كاملاً ضرورت دارد.

در ضمن، اين آيات شريفه نيز تا حدودى براى شما روشن مى‏شود كه مى‏فرمايد: «انا جعلنا فى أعناقهم اغلالا فهى الى الاذقان فهم مقمحون - و جعلنا من بين ايديهم سدا و من خلفهم سدا فأغشيناهم فهم لا يبصرون» (آيات 8 و 9 سوره يس) آرزوها نه تنها زنجيرهاى نامرئى اسارت، و حجابهاى متراكم در درون هستند، و مانع روح در صعود الى الله مى‏باشند، بلكه ،با اشتغال و گرفتاريهاى متنوع و مختلفى كه على الاتصال براى انسان پيش مى‏آورند، مانع از ذكر و فكر، عبادتها، دعاها، تهجدها، و اعمال خير ديگر مى‏گردند.

رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم در دعاى خويش مى‏گفت: «اللهم انى اعوذبك من دنيا تمنع خير الاخرة، و أعوذبك من حياة تمنع خير الممات، و اعوذبك من أمل يمنع خير العمل»(جامع السعادات ج 3، ص 36).

يعنى «خدايا به تو پناه مى‏آورم از دنيايى كه مانع خير آخرت است، و به تو پناه مى‏آورم ازحياتى كه مانع خير مرگ است، و به تو پناه مى‏آورم از آرزويى كه مانع خير عمل است».

اسير آرزوها، و محبوس در آمال، اهل اين سو بوده، واهل اين سو، محجوب از آن سو خواهد بود.