كنند». - دقت با شما و نتيجهگيرى هم با شما.
اين صورت از رياء براى بسيارى از صاحبان ايمان مورد ابتلاء مىباشد و نجات يافتن و پاك شدن از آن احتياج به مجاهدت دارد. جهت آن هم عبارت از اين است كه اكثر صاحبان ايمان اگر اغراض ديگر نفسانى و دنيوى را هم در عبادات خود دخالت ندهند و فقط براى امتثال امر حق و تقرب به او كارهاى عبودى خود را انجام بدهند، به لحاظ اينكه گرفتار حب مدح وحب جاه هستند، و خلاص شدن از اين رذيله هم بسيار سخت است چون در هر فرصتى به نوعى به ظهور مىرسد، طبعاً در مقام عبادت هم از شراين رذيله مصون نمىمانند، و به اقتضاى همين رذيله اگر چه بسيار دقيق هم باشد و احياناً خود نيز متوجه نشوند، براى جلب توجه نظر اين و آن، و براى اينكه نزد مؤمنين محبوب و ممدوح گردند و منزلتى نزد آنان پيدا كنند، آنجا كه كسى يا كسانى حاضر هستند و مىبينند، اعمال عبودى خود را با نشاط و حال خاصى بجا مىآورند، وليكن در تنهايى آن نشاط و حال را ندارند.
پيداست كه اين نشاط، اگر چه خود انسان بر اثر مكر نفس نفهمد، نشاط برخاسته از انجذاب به سوى حضرت مقصود نيست، زيرا اگر آن بود نه تنها در همه وقت مىبود، بلكه در خلوت و تنهايى بيشتر وكاملتر هم مىشد. اين نشاط در حقيقت، نشاط برخاسته از نفس و هواى نفس است. و همچنين اين حال و ذوق، اگر چه خود انسان نداند، حال و ذوق نشأت گرفته از انقطاع الى الله نيست، بلكه، نشأت گرفته از نفس، و در اصل، حال و ذوق نفس است، مانند همه حالها و ذوقها كه نفس انسان نسبت به خواستههاى خود دارد.
(دفتر سوم مثنوى)
5- مقصود اصلى و اولى او به هنگام عبادت همان امتثال امر حق و تقرب به او باشد، و فقط به همين منظور عمل عبودى را انجام بدهد و به آخر برساند، وليكن بعد از عمل، يعنى بعد از انجام دادن عبادت بانيت صحيح و با قصد پاك، بر اثر گرفتار بودن به هواهاى نفسانى از قبيل جاهطلبى، شهرتطلبى، حب مدح، و اغراض ديگر، بنحوى از انحاء عبادت خود را به اين و آن معلوم كند، چه به صراحت به زبان بياورد، چه با تلويح و اشاره بفهماند، آن هم به اشكال گوناگون، و چه با حركت خاصى تفهيم كند. پيداست كه ريزهكاريهاى اين امر با گفتن و نوشتن، و با توضيح دادن تمام نمىشود، و جهت آن هم پيچيدگى مكرها و حيلههاى نفس و در وراى آن شيطان است كه اطوار آنها را حد و حصرى نيست، و خلاصى يافتن از آنها هم كار هر كسى نيست - الا ما رحم ربى -
(دفتر سوم مثنوى)
اما اينكه اين نوع از رياء موجب حبط عمل، يا فساد آن، و يا كم شدن فضيلت آن مىشود؟ مسئلهاى است كه نظر دادن در آن خارج از وظيفه ماست.
در اين روايت از امام باقر سلام الله عليه دقت مىكنيم. مىفرمايد: «الا بقاء على العمل أشد من العمل، قال: و ما الابقاء على العمل؟ قال: يصل الرجل بصلة و ينفق نفقة لله وحده لا شريك له فكتب له سراً ثم يذكرها فتمحى فتكتب له علانية، ثم يذكرها فتمحى و تكتب له رياء»(اصول كافى، ج 2، كتاب