و نعمتهاى آن سو موظف به انجام دادن واجبات و ترك محرمات مىداند و وادار به اين دو مىكند.
اگر توفيقى ازخداى متعال نباشد و نفس انسان و وسوسه شيطان غالب آيد، همين عقل جزئى تا اين اندازه هم از خود اثر به ظهور نمىرساند و مسئله ترك يا تضييع واجبات و ارتكاب محرمات به حكم نفس براى انسان آسان مىشود و عقل وى نمىتواند مانع و رادع باشد، تا جايى كه ممكن است آنچان عقل انسان محكوم نفس وى گردد و نفس آنچنان حاكم باشد كه انسان جز يك سلسله عقايد خشك و خالى هيچگونه التزام عملى در برابر واجب و حرام نداشته و در عمل همانند يك فرد بى عقيده باشد. و خلاصه اينكه عقل انسان به جايى برسد كه گويى اصلا وجود ندارد، و چنان اثر وجودى خود را فاقد گردد كه گويى عقلى نيست.
عقل انسان در مقام تنزل در اين مرحله هم توقف نمىكند و گاهى به نقطهاى مىرسد كه اصولاً از درك عقايد حقه، يعنى ازدرك واقعيات و حقايق نيز محروم مىگردد، و آنها را نفى مىكند، وباطلها را واقعيتها مىپندارد، و توهمات و تخيلات راحقيقتها مىشمارد، و در نتيجه، راه كفر و الحاد و عناد را براى انسان هموار مىكند.
پس بايد گفت، عقل را مراتب زياد هست. در مرتبهاى كه اوج كمال اوست «كيف أصبر على فراقك» سر مىدهد، و در مرتبهاى كه اوج سقوط اوست «ما يهلكنا الا الدهر»مىگويد.
با شرحى كه گذشت به اين حقيقت مىرسيم كه نيل به مرتبه عاليه اخلاص، يعنى قصد انسان و نيت او در مجاهدات عبودى لقاى حضرت حق و شهود او باشد و بس، چيزى نيست كه به سادگى و به آسانى به دست بيايد، و احتياج به اين دارد كه معرفت بالا و انجذابى در وجود انسان و در دل او نسبت به خداى متعال وجود داشته باشد، معرفت خاص و انجذاب خاصى كه بعد از مجاهدت طولانى ،و قطع طمع ازحظوظ نفسانى، و انخلاع از دنيا و متاع فانى، و كنار رفتن حجب ظلمانى، وبالاخره، با شكسته شدن نفس شيطانى، وظاهر گشتن عقل رحمانى در دل انسان پيدا مىشود.وقتى سالك در سلوك خود موفق بود،وبر اثر مجاهدت از چنين معرفت و انجذابى برخوردار شد، يعنى جناب او راشناخت و مجذوب او گشت، شب و روز در طلب لقاى او و شهود وجه كريم اوست، وقصد و نيت قلبى وى در همه مجاهدات عبودى هم جز لقاء و شهود نيست.
از جمله رذايل اوصاف و ذمائم اخلاق، حزن و تألم براى دنيا و امور دنيوى است كه سالك بايد در اول سلوك و در مقام توبه از رذايل از آن نيز توبه كند و با مجاهدت آنرا از خود دور سازد. و به جهت اهميت مسئله لازم است اين امر را سهل نشمارد و در تطهير خود از آن جديت و مجاهدت پى گير داشته باشد و بداند كه سهل شمردن اين امر موجب عدم موفقيت وى در طى طريق خواهد بود، زيرا كه حزن و اندوه براى دنيا و براى مسائل آن از موانع بسيار بزرگ و خطرناك در سفر الى الحق است و از شوا غل مهمه براى يك سالك مىباشد.