مبانی نظری تزکیه جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مبانی نظری تزکیه - جلد 1

محمد شجاعی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

كمال خود است كه همصدا با دل عرشى مى‏گويد:

«فهبنى يا الهى و سيدى و مولاى و ربى صبرت على عذابك فكيف أصبر على فراقك، و هبنى يا الهى صبرت على حرنارك فكيف أصبر عن النظر الى كرامتك...»(دعاى كميل تصور معانى اين جملات و نظاير آنها، و قبول و هضم اين معانى، از عقل جزئى بر آورده نيست.

عقلى چنين مى‏گويد، و عقل ديگرى هم مانند عقل من و شما از اين گفته سر در نمى‏آورد و نمى‏فهمد كه چگونه مى‏شود تحمل آتش و عقوبات فوق تصور اخروى براى كسى بسيار آسان‏تر از تحمل فراق خداى متعال باشد؟! عشق او نسبت به خدا چيست؟! و فراق خدا و سختى آن نزد وى به چه صورتى است كه از آتش اخروى هم سخت‏تر است؟!... چه ميگويم؟! بگذريم و نظرى هم به عقل خود بيندازيم.

عقل من و شما مى‏گويد، اگر آتش و عقوبات بسيار سخت و وحشتناك اخروى نبود، خود را به زحمت نمى‏انداختيم، و سختى انجام دادن واجبات و مشكل ترك محرمات را متحمل نمى‏شديم و سنگينى اين وظايف و تكاليف را بر خود هموار نمى‏كرديم.

اگر گفته مى‏شود اين واجبات را چه بهتر كه انجام بدهيد و اين محرمات را هم چه بهتر كه ترك كنيد تا به بهشت و نعمتهاى آن برسيد، وچنانچه اين كار نكنيد، مسئله‏اى نيست وآتش و عذابى نخواهيد داشت، و فقط از بهشت و نعمتهاى بسيار بالا و دائمى آن محروم خواهيد شد، و از نعمتهاى بسيار جزئى و نازلى بهره‏مند خواهيدبود، عقل ما به ما مى‏گفت لزومى ندارد زحمت انجام دادن اين واجبات و ترك اين محرمات را تحمل كنيم، و وقتى آتش و عذابى در ميان نيست، چرا خود را به اينهمه زحمتها بيندازيم؟!.

اين، قضاوت عقل من و شماست، و اگر مى‏خواهيد به اين حقيقت پى ببريد، به خود مراجعه كنيد و ببينيد اگر آتش جهنم و عذابهاى گوناگون آن نبود، و اگربهشت و نعمتهاى بالا و دائمى آن نبود، آيا شما مشكل انجام دادن واجبات وسختى ترك محرمات را بر خود هموار مى‏نموديد، مخصوصاً اگر آتش و عذابها نبود؟!.

به خود مراجعه بكنيد ومنصفانه قضاوت بنماييد كه اگر گفته مى‏شد هر كس واجبات را انجام بدهد و محرمات را ترك كند، به لقاى حق و شهود وجه حق مى‏رسد، و هر كس چنين نكند از لقاى وشهود اومحروم خواهد بود، ولى مؤاخذه و عذابى نخواهد داشت، آيا شما واجبات را به جا مى‏آوريد و حرامها را ترك مى‏كرديد؟! خوب تأمل كنيد ومواظبت نماييد بر خود بدون اينكه توجه داشته باشيد مكر نكنيد. البته اينكه مى‏گويم، شما، يعنى من و شما، و هر كسى كه مثل من و شماست. وخلاصه اينكه، عقل ما و امثال ما مى‏گويد، اگر بهشت و جهنمى نباشد، مخصوصاً اگر جهنم و عقوبات آن در ميان نباشد، چه داعى هست كه به خود رياضت دهيم و واجب را انجام دهيم و حرام را ترك كنيم.

اين، عقل جزئى و قضاوت آن و يا دريافت آن، و آن هم عقل كلى و قضاوت و دريافت آن.




  • عقل عقلت مغز و عقل توست پوست
    مغز جوى از پوست دارد صد ملال‏
    چگونكه قشر عقل صد برهان بدهد
    عقل دفترها كند يكسر سياه‏
    از سياهى و زسفيدى فارغ است
    نورماهش بر دل و جان بازغ است



  • معده حيوان هميشه پوست جوست
    مغز نغز آن را حلال آمد حلال
    عقل كل كى گام بى ايقان نهد
    عقل عقل آفاق دارد پر زماه
    نورماهش بر دل و جان بازغ است
    نورماهش بر دل و جان بازغ است



(دفتر سوم مثنوى)

از اين نكته هم نبايد غفلت كرد كه عقل جزئى در صورتى كه توفيقى از پروردگار باشد و مغلوب شيطان و نفس نگردد، چنين اثرى از خود به ظهور مى‏رساند و انسان را از خوف جهنم و عقوبات اخروى و براى نيل به بهشت

/ 490