(دفتر سوم مثنوى)
از اين و آن دل بر نداشتنها، در اسارت اين و آن باقى ماندنها، در ظلمتها محبوس بودنها، ذوق و شوق نداشتنها، فرصتها از دست دادنها، سستى كردنها، مسامحه نمودنها، مشكلات طريق را تحمل نكردنها، سختى رياضتها بر خود هموار ننمودنها، امروز و فردا كردنها، و بالاخره، توفيقات لازم را نداشتنها براى اين دسته ازمدعيان سلوك، همه و همه از فقدان «طلب» نشأت مىگيرد.
(منطق الطير عطار) پس بايد سالك سعى بليغ خويش را مبذول اين امر بگرداند كه بعد از توبه از نعمت «طلب» برخوردار شود، و طالب جدى باشد. و به طورى كه اشاره كرديم، بايد از خداى متعال كسب عنايت كند، تا صاحب «طلب» گردد.
(منطق الطير عطار) مولوى هم گويد:
(دفتر سوم مثنوى)
سالك اگر از «طلب» به معنى كلمه برخوردار شود، مادامى كه درد طلب دارد و طلب را از دست نداده است، درسفر خوش موفق خواهد بود، و اگر تا آخر از اين نعمت بهرهمند باشد، باذن الله به مقصود خود نايل خواهد شد. و اين، لازمه طلب، و مقتضاى رحمت واسعة حق است.
(دفتر سوم مثنوى)
در همه مطلوبات اين چنين است. شما اگر تأمل كنيد، خواهيد ديد هر چه شما به آن رسيدهايد، براى شما مطلوب بوده و شما طالب آن بودهايد، و از «طلب» شما بوده است و بس. اين طلب شما بوده است كه شما را به آن نايل گردانيده است. در خصوص مقصد اعلى، و در خصوص حضرت مقصود نيز همينطور است.
(دفتر سوم مثنوى)
نكتهاى كه در اينجا لازم است متذكر باشيم، مسئله «دوام طلب» است. داشتن اصل «طلب» يك مسئله است، و «دوام طلب»نيز مسئله ديگر. چه بسا انسان در اول امراز «طلب» بر خوردار باشد، ليكن بعداً «طلب» را از دست بدهد. و اين، خطرى است كه در اين مرحله سالك را تهديد مىكند.
به عبارت ديگر، ممكن است سالك بعد از توفيق بر قدم اول، يعنى بعد از