مىبينيم آنچه ما تا به حال مىپنداشتيم، جز اينكه ما را محجوبتر، و نيل به مقصد را مشكلتر كند نبوده است. (دقت شود).
(دفتر ششم مثنوى)
و خلاصه، مىبينيم در عين مهجورى ما «او» از همه چيز نزديكتر است، حتى از «خود» ما به «خود» ما نزديكتر مىباشد؛... و اعلموا أن الله يحول بين المرء و قلبه. [2] اينجاست كه متوجه مىشويم حايل و حجاب، يا حايلها و حجابهايى كه در اين بين هست، در «خود» ماست و با «خود» ماست، و الا، چرا در عين نزديكى از او مهجور، و از شهود او محروميم؟!.
اگر اصلا حايل وحجابى در بين نيست، اين هجران و حرمان كه هست چيست، و از چيست؟!. و اگر حايل و حجاب در «خود» ما، و با «خود» ما نيست، كجا و چه مىتواند باشد؟! مگر نه اين است كه جناب او ازما به ما نزديكتر، به همه جا و همه چيز محيط، و در همه جا و همه چيز حاضر است؟! - فسبحانك ملأت كل شىء و باينت كل شىء فأنت لا يفقدك شىء -. (از اميرالمؤمنين سلام الله عليه).
آيا اين حجاب يا حجابها، اعمال، نيات، خلقها، تعلقها، و ساير تيرگيها، و به علاوه اينها، توجه به اين و آن، و نيز، توجه به خود است؟.
و آيا در مقام ذكر و طلب بايد علاوه بر پاك كردن خود از حجب اعمال، نيات، خلقها، تعلقها، و ساير تيرگيها، خود را از حجب توجه به اين و آن، و از حجاب توجه به خود نيز پاك كرد؟.
[1]. سوره ق، آيه 16. [2]. سوره انفال ،آيه 24.