است، با هدايت پروردگار متعال اين معنا را به وضوح مىفهمد كه ترك اين امور و وظايف و سستى ومسامحه در آنها، قصور در مقام بندگى، تقصير در مقام عبوديت، جرم، خطا و گناه است. و طبعاً خود را در برابر هر نوع سستى و مسامحه در آنها، و ترك آنها موظف به توبه و استغفار مىبيند، آنهم توجه جدى و استغفار با تضرع و مسكنت، با اصرار و الحاح، و با ندامت و دردمندى. از يك سو، با خوف و نگرانى از اين كه اگر خداى متعال او را نبخشد چه خواهد شد و از سوى ديگر، با اميد به فضل و رحمت پروردگار خويش، و با اميد به اينكه او را مشمول عفو و مغفرت قرار دهد، و او را با خطاها و تقصيراتش مؤاخذه نكند، و از جوار خود محروم نسازد.
بايد به اين حقيقت به عنوان يكى از حقايق مسلم در عالم عبوديت توجه داشته باشيم كه در مراتب سلوك و منازل عرفان و توحيد به تناسب هر مرتبه و به اقتضاى هر منزلى شئون ووظايف عبودى خاصى براى سالك هست كه وى از يك سو خود را موظف بر آنها مىبيند، و از سوى ديگر نيز خود را در برابر ترك آنها و سستى و مسامحه در آنها، گناهكار و مقصر، خطا كار و مجرم، و خايف و شرمنده مىبيند، و خود را موظف بر توبه و استغفار. (دقت شود).
اگر بخواهيم اصل اين حقيقت را كه «هر مرتبه و هر منزلتى توبه و استغفارى دارد» خوب بفهميم، چه بهتر توبه و استغفار حضرات انبيا، و توبه و استغفار رسول اكرم و ائمه معصومين صلوات الله و سلامه عليهم اجمعين را كه همه معصوم بودند به نظر بياوريم ،و به تأمل درباره آنها بپردازيم. مخصوصاً در آياتى كه به رسول اكرم دستور استغفار مىدهد، و در روايات و بياناتى كه از توبه و استغفار آن حضرت و حضرات ائمه حكايت مىكند فكر بكنيم.
البته منظور اين نيست كه ما مىتوانيم معنى توبه و استغفار آنان و حقيقت آن را بفهميم. معنى توبه و استغفار حضرات آنان را عقل نارسا و فكر محدود من و تو، و محجوبان امثال من و تو نمىتواند بفهمد، و حقيقت آن چنان كه هست در درك ناقص و محدود ما نمىگنجد، و اگر فرضاً در قالب الفاظ و جملات آيد و به من و تو و ساير محجوبان با بيان هر چه رساتر و روشنتر توضيح هم داده شود، مسلماً آنچه در ذهن ما مىآيد، غير از حقيقت آن خواهد بود، زيرا به هيچ وجه ما را آن صلاحيت وجودى و عميق قابليت ادراكى نيست كه چنين حقايق بالايى را آنچنان كه هست بيابيم.
(حافظ)
منظور اين است كه در توبه و استغفار آنان تأمل كنيم تا به طورى كه اشاره شد به اصل اين حقيقت كه «هر مرتبه و منزلتى توبه و استغفارى دارد» پى ببريم.
آيه 55 سورهمؤمن كه در خطاب به رسول اكرم صلى الله عليه و آله مىفرمايد: «فاصبر ان وعدالله حق و استغفر لذنبك و سبح بحمد ربك بالعشى والابكار» و آيه 19 سوره محمد صلى الله عليه و آله كه باز در خطاب به حضرتش مىفرمايد: «فاعلم انه لااله الا الله واستغفر لذنبك و للمؤمنين و المؤمنات...» و آيات ديگر به وضوح ازا ين حقيقت خبر مىدهد كه در مراتب عبودى و منازل توحيد، به تناسب هر مرتبه و منزلتى توبه و استغفارى وجود دارد كه معنى و حقيقت آن را در هر مرتبه و منزلتى صاحبان همان مرتبه و منزلت مىدانند.
روايات و دعاهايى كه از توبه و استغفار رسول الله و ائمه اطهار صلوات الله عليهم اجمعين با كيفيتهاى مخصوص و بسيار عميق و پر از اسرار و دقايق خبر مىدهد نيز از همين حقيقت كه «هر مرتبه و منزلتى توبه و استغفارى دارد» حكايت مىكند.
البته لازم است توجه داشته باشيم كه آنان همه داراى مقام عصمت و فوق آن بودند، ولازم است مواظبت كنيم تأويل ناصحيح نكنيم ،و دست به توجيه غلط نبريم.
(دفتر پنجم مثنوى)
بهتر مىبينيم در اينجا به عنوان نمونه به دو مورد از روايات اشاره اجمالى كنيم و دقت و تأمل را به عهده شما بگذاريم.
1- از امام صادق سلام الله عليه نقل شده كه فرمود:
«ان رسول الله صلى الله عليه و آله كان لا يقوم من مجلس و ان خف حتى يستغفر الله عزوجل خمساً و عشرين مرة». [1] يعنى: «رسول اكرم صلى الله عليه و آله از هيچ مجلسى اگر چه كوتاه هم بود بلند نمىشد مگر اينكه بيست و پنج بار از خداى عزوجل استغفار مىنمود».
چرا بعد از هر مجلسى استغفار مىكرد؟ براى چه چيز طلب مغفرت مىكرد؟ و غفرانى كه از پروردگار خويش مىخواست چه بود؟ و همچنين، رمز عدد بيست و پنج چيست وچرا با اين عدد به استغفار مىپرداخت؟ خداى او