مفخر شرق

غلامرضا سعیدی؛ هادی خسروشاهی

نسخه متنی -صفحه : 238/ 115
نمايش فراداده

در معنى حريت اسلامى و راز حادثه كربلا


  • هر كه پيمان با هوالموجود بست مؤمن از عشق است و عشق از مؤمن است عقل سفاك است و او سفاكتر عقل در پيچاك اسباب و علل عشق صيد از زور بازو افكند عقل را سرمايه از بيم و شك است آن كند تعمير تا ويران كند عقل چون باد است ارزان در جهان عشق كمياب و بهاى او گران

  • گردنش از بند هر معبود رست عشق را ناممكن از ما ممكن است پاكتر چالاكتر بيباكتر عشق چوگان باز ميدان عمل عقل مكار است و دامى مى‏زند عشق را عزم و يقين لاينفك است اين كند ويران كه آبادان كند عشق كمياب و بهاى او گران عشق كمياب و بهاى او گران