و مانعى در راهشان ايجاد نشود، آنگاه در چنان محل امنى، مدرسهاى براى رهبران آينده ايجاد كنند و افراد ممتازى از نسل جديد كشورهاى اسلامى را، كه اميد خير و صلاحى در آنها باشد انتخاب كنند و سپس آنها را مطابق برنامه صحيحى تربيت كنند و براى رهبرى و اصلاحات آينده، آماده سازند و گفت:
‹‹ ... شايد 10 سال نگذرد كه فلان عده از شاگردانى كه پيرو ما باشند و وطنشان را دوست داشته باشند و براى انجام اصلاحات مطلوب، تربيت شده و دين را شناخته باشند، به بهترين وجهى آماده اقدام و عمل گردند ››؟...
مرحوم سيّد اين نظر را پسنديد و چون احساس كرد كه در طرح اين پيشنهاد، حس سلامتجويى و و بدبينى نسبت به وضح حاضر غلبه دارد، به شيخ گفت:
‹‹ لابد بدبين و نوميد هستيد؟ ››
آن گاه مسير خود را كه عبارت از نشر روزنامهاى به زبان عربى در ‹‹ پاريس ›› بود، كه از آنجا به همه كشورهاى اسلامى فرستاده شود، تعيين كرد.
برنامه عمل بدينگونه طرح شد كه:
بيان افكار معانى از سيّد باشد و تحرير و تنظيم مطالب از شيخ! طولى نكشيد كه روزنامه ‹‹ العروة الوثقى ›› بهوجود آمد. ضمناً ‹‹ ميرزا محمد باقر ›› مقالاتى را كه در جرايد خارجى راجع به جهان شرق درج شده بود، ترجمه مىكرد و بر اين جريده مىافزود.
... بارى در سراسر كشورهاى اسلامى، جمعيتهايى سرّى -وابسته به العروةالوثقى- به وجود آمد و اعضاى اين جمعيتها، افرادى بودند از مسلمانان تحصيلكرده و تربيت شده و نسبت به كيش اسلام، به شدت علاقهمند بودند.
براى عضويت در اين جمعيتهاى سرّى و محرمانه قسم نامهاى تنظيم شده بود به اين شرح:
‹‹ تعهد مىكنم تا جايى كه مقدورم باشد در راه زنده ساختن اخوت اسلامى بكوشم و انجام اين عمل را همانطور كه وظيفه فرزند نسبت به پدر اقتضا دارد، بر عهده بگيرم و هيچ وظيفهاى را بر وظيفه دينى ترجيح ندهم و هيچ اقدامى را -چه جزيى و چه كلى- كه ضرر دين در آن فرض شود، بر عهده نگيرم و از هر وسيلهاى كه براى تقويت اسلام مفيد باشد، استفاده كنم و در حدود توانايى بكوشم تا اطلاعات خود را - تا جايى كه مقدور باشد راجع به كشورهاى اسلامى تكميل كنم. ››
شعبههاى اين جمعيت شايد در همه كشورهاى اسلامى تأسيس شد و در هر شعبهاى، اعضاى آن در مواقع مقتضى، براى مذاكره دور هم جمع مىشدند و در آخر جلسه، هر يك از اعضا بهصورت محرمانهاى مبلغ كوچكى كه در وسع او بود، در صندوق كوچكى كه منفذ كوچكى داشت، مىريخت، بهطورى كه هيچكس نمىفهميد ديگرى چه مبلغى تقديم كرده است و اداره روزنامه با همين اعانههاى كوچك، صورت مىگرفت، زيرا قسمت عمده توزيع اين روزنامه مجانى بود.
از اين روزنامه ‹‹ 18 ›› شماره ظرف مدت 18 ماه منتشر شد. شماره اول آن مورخ 15 جمادى الاول سال 1301 هـ ، مصادف با 13 مارس 1884م بود. و آخرين عدد آن در روز 26 ذيحجه 1301 (17 اكتبر 1884) منتشر گرديد.
هدف از نشر اين روزنامه چه بود؟
روزنامه مهمترين هدفهاى خود را در اولين عددى كه منتشر نمود، بدين گونه شرح داد:
1. توضيح و تشريح وظايف و تكاليفى كه مردم مشرق زمين، در انجام آن قصور ورزيدهاند و همين اهمال در انجام وظايف، موجب سقوط و ضعف آنها گرديده است و توضيح و ارائه روشهايى كه براى جبران گذشته بايد به آن عمل كند. ضمناً اصول عوامل و موجباتى كه منشأ اين خرابيها شده و موجب فساد اوضاع و احوال مردم گرديده و راه را گم كردهاند، در اين زمينه بحث خواهد شد. به علاوه، اوهامى كه روى عقول مردم پرده افكنده، بايد از بين برود.
2. تزريق ايمان و عقيده و ايجاد نيكبينى و اميد و همچنين تزريق آرزوهاى معقول براى موفّقيّت و از بين بردن عوامل يأس و نوميدى.
3. دعوت مردم به چنگ زدن به اصولى كه پدرانشان پيرو آن بودند و روشن ساختن مردم تا همان اصول را براى پيشرفت مقاصد خود، به كار برده و از آن استفاده مىكنند.
4. دفاع در قبال تهمتهايى كه بر شرقيها عموماً و بر مسلمانان خصوصاً، وارد مىآورند و ابطال اين اوهام كه:
مسلمانان مادامى كه پايبند عقايد اسلامى هستند، پيشرفت نخواهند كرد!