اينجا شعله وجود آن كسى كه هر جا مىرفت (چه در افغانستان و چه در مصر و چه در ايران و چه در پاريس و چه در لندن، و چه در آستانه)، آتشها مىافروخت، خاموش شد.
اينجا آرامگاه آن كسى است كه بذرهاى انقلاب عرابى پاشا را افشاند. و آن كسى است كه همه نفوس را در ايران براى انقلاب برانگيخت و آن، كسى است كه در سراسر جهان اسلام، با دولتهاى بيگانه مبارزه مىكرد و خواستار اصلاحات اجتماعى بود.
اينجا آن كسى دفن شده است كه با اسماعيل پاشا و توفيق پاشا در مصر و با ناصرالدين شاه در ايران، انگلستان و پاريس و با جهل و بىسوادى و ذلت و خوارى در شرق و با جاسوسى و نفاق در آستانه جنگيد و هيچ چيز جز مرگ، بر او پيروز نشد .
بارى: او را تجليل نموديم و به روان پاك او تعظيم كرديم و دلهاى ما بهياد او ملتهب و مشتعل شد.
اينجاست كه بايد گفت:
آن كسى كه يادآوريش چنين آثارى در ذهن مىگذارد، پس منظر و مرآى او چگونه بوده است؟
رحمت بى پايان خدا بر او باد.
پايان