مفخر شرق

غلامرضا سعیدی؛ هادی خسروشاهی

نسخه متنی -صفحه : 238/ 50
نمايش فراداده

و باز همين مؤلف و محقق در همان كتاب، بيان ديگرى را از مرحوم ‹‹ دكتر احمد امين ›› نقل مى‏كند به اين شرح:

‹‹ در اواخر دوران تحصيل شيخ محمد عبده در الازهر، پس از طى دوازده سال كه به سال 1294 هـ.، منتهى مى‏شود، تأثير سيّد جمال‏الدين افغانى در روح وعقل او به حدى بود كه او را به حركت و جنبش جديدى وادار كرد.

آن گاه مرحوم ‹‹ دكتر احمد امين ›› در وصف سيّد جمال‏الدين چنين مى‏گويد:

‹‹ كان شعلة ذكاء، و قوّة هائله،متحركه لا يمسها ماس الا شحن من كهربائيه على الفور! كان دائم التفكير! دائم القول، لمن يفهم و لمن لا يفهم؟ دائم النقد! دائم الحركه و الثوره و الهيجان فى المطالبه بالحقوق. حيث حلّ رأيت ثوره تشتعل و افكارا تهيج و مطالب تطلب. فالحكومت تضطرب. و قد حدّد غرضه فى الحياة و وهب للوصول اليه، و هوانهاض ‹‹ الدول الاسلاميه من ضعفها و تبصير شعوبها، بحقوقها و رفع نيران الا جنبى عنا و تحديد ›› المركز الحاكم و المحكوم فيها، و ربط هذه الدول كلها برباط واحد مع‏الخلافه فى آلاستانه ››.

يعنى

‹‹ سيّد جمال‏الدين شعله‏اى بود از هوشمندى و هوشيارى. نيرويى بود مهيب و عظيم. مردى بود پرجرئت و درعين حال توگويى مخزن برقى است كه هيچ كس آن را لمس نمى‏كند، مگر اينكه برق فوراً سراسر وجودش را فرامى‏گيرد.

هميشه يا در حال تفكر بود يا درحال سخنرانى، چه كسانى حرف او را بفهمند چه نفهمند. و همچنين هميشه اوضاع و احوال را به باد انتقال مى‏گرفت. يا در حال حركت و انقلاب و هيجان براى مطالبه حقوق توده مردم بود.

و هر جا پا مى‏گذاشت تو گويى مشعل انقلاب را در دست دارد و افكار را تهييج مى‏كند و از نو مطالب و مقاصد و خواسته‏هايى به زبان مى‏آورد. تا جايى كه حكومتها مضطرب مى‏شوند. او مقاصد و هدفهايش را در زندگى معين و مشخص ساخته و خود را براى وصول به آن نيز مجهز مى‏نموده است.

همه مقاصد و هدفهاى او عبارت از تكان دادن دولتهاى اسلامى بود تا از ضعف نجات يابند و ملتها بيدار و زنده شوند و حقوق خود را به دست آورند و نفوذ بيگانگان از بين برود و مقام حاكم و محكوم مشخص گردد، و همه كشورهاى اسلامى با رشته ارتباط نسبت به خلافت اسلامى در آستانه با هم مربوط و همكار و همگام شوند. ››

آن‏گاه مؤلف نامبرده در دنباله بيان ‹‹ دكتر احمد امين ›› چنين مى‏افزايد:

‹‹ برنامه سيّد جمال‏الدين افغانى كه استاد دكتر احمد امين آن را تلخيص نموده، براى ما دليل آن است كه خاصيت و ماهيت اصلاحات از نظر شاگرد افغانى، ‹‹ شيخ محمد عبده ›› همانى است كه براساس آن بارآمده و جزء ذات او گرديده و به همين جهت، شيخ محمد عبده، بعد از سيّد جمال‏الدين، در جهان اسلام حامل مشعل او گرديد، و باز با توجّه به همين سابقه است كه اين مبانى و اصول و هدفهاى اصلاحى در زندگى علمى و فكرى و سياسى او همانى است كه ملت عرب در دوران تجديد حياتش آن را عملى ساخته است، زيرا راه نهضت داخلى امت اسلام و نجات وى از نفوذ بيگانگان در همين برنامه بوده است و بس. ››