معارف و معاریف

مصطفی حسینی دشتی

نسخه متنی -صفحه : 2570/ 1568
نمايش فراداده

آنها مقدر فرموده وبه قضاى حتمى خويش بر آنان امضاء نموده بود وسپس به گونه اختيار (كه اگر خواستند بكنند و گرنه نكنند) بر آنها جارى ساخت، پس با علم و اطلاعى كه از سوى پيغمبر (ص) در اين باره به آنها رسيده بود على و حسن و حسين بدين امر قيام كردند و آنكه ساكت ماند و قيام ننمود (مانند ائمه پس از آن سه امام) نيز با علم و اطلاع ساكت ماند، و اى حمران اين را بدان كه اگر در آن حال كه آنان به آن بليه دچار گشتند از خدا خواسته بودند شر آنها را دفع سازد و بدين درخواست اصرار مىورزيدند خداوند دست آن جباران را مى بست و شرشان را دفع مى نمود و سلطنت آنان را زودتر از مهره هاى به بند كشيده اى كه رشته اش بگسلد و مهره ها از هم بپاشند از ميان مى رفت، و اى حمران اين را بدان: اين مصايب كه به آنان دست داد نه بر اثر گناهى بوده كه از آنها سر زده باشد يا پيامد نافرمانى آنها باشد بلكه محض ارتفاع مقام و منزلت آنان به نزد پروردگار بوده است. (كافى: 1/155 و 2/224) از امام باقر (ع) روايت شده كه: حادثه اى در آسمان و زمين صورت نبندد جز به هفت شرط: مشيت و اراده و قضاء و قدر و اذن خداوند و ثبت آن در كتابى و فرا رسيدن وقت آن، و هر كه بدين پندار بود كه بدون يكى از اين هفت امرى به وقوع پيوندد كافر است. (بحار: 5/121) اميرالمؤمنين (ع) فرمود: دعاء قضاهاى حتميه را دفع مى كند پس خود را بدان مجهّز سازيد.

پيغمبر اكرم (ص) فرمود: قضاء را جز دعاء دفع نكند. (بحار: 93/289) به «بلاء» نيز رجوع شود.

قَضاء

قضاوت. داورى. دادرسى. به «قضاوت» رجوع شود.

قَضاء حاجَت

به اشتنگاه رفتن و تخليه كردن. لقمان به فرزند خود: «اذا اردت قضاء حاجتك فابعد المذهب فى الارض».

(وسائل: 1/305) عن ابى عبدالله(ع): «انّ اميرالمؤمنين(ع) كان اذا اراد قضاء الحاجة وقف على باب المذهب، ثم التفت يميناً و شمالاً الى ملكيه فيقول: اميطا عنّى فلكما الله على ان لا احدث حدثاً حتى اخرج اليكما».

(وسائل: 1/335)

قَضاء حاجَت

برآوردن يا برآورده شدن حاجت، برطرف كردن يا برطرف شدن نياز. علىّ (ع): «لا يستقيم قضاء الحوائج الاّ بثلاث: باستصغارها لتعظم، وباستكتامها لتظهر، وبتعجيلها لتهنؤ». (نهج: حكمت 101) امام صادق (ع): «كفّارة عمل السلطان قضاء حوائج الاخوان» (وسائل: 17/192). از آن حضرت: «اذا قام العبد فى الصلاة فخفّف صلاته، قال الله ـ تبارك و تعالى ـ لملائكته: اما ترون الى عبدى، كانّه يرى انّ قضاء حوائجه بيد غيرى؟! اما يعلم انّ قضاء حوائجه بيدى»؟! (وسائل: 4/35). «انّ العبد المؤمن ليسأل الله الحاجة فيؤخر الله قضاء حاجته التى سأل الى يوم الجمعة ليخصّه بفضل يوم الجمعة». (وسائل: 7/390) ابوجعفر الباقر (ع): «اوحى الله ـ عزّوجلّ ـ الى موسى (ع): انّ من عبادى لمن يتقرب الىّ بالحسنة فاُحَكِّمهُ فى الجنة. قال موسى (ع): يا ربّ و ما تلك الحسنة؟ قال: يمشى مع اخيه المؤمن فى قضاء حاجته:قضيت ام لم تقض». (وسائل: 16/360) امام صادق (ع): «قضاء حاجة المؤمن افضل من طواف و طواف و طواف، حتّى عدّ عشراً». (وسائل: 13/383) به «حاجت» نيز رجوع شود.

قضاء حقوق

ادا نمودن حق حقداران. حق برادران دينى و هر ذى حقّى را ادا كردن و وظيفه خويش را در اين باره ايفا نمودن.

اميرالمؤمنين (ع): «قضاء حقوق الاخوان اشرف اعمال المتقين، يستجلب مودّة الملائكة المقرّبين و شوق حورالعين». (وسائل: 16/222) علىّ بن الحسين (ع): «يغفرالله للمؤمن كلّ ذنب و يطهّره منها فى الدنيا و الآخرة، ما خلا ذنبين: ترك التقية و تضييع حقوق الاخوان». (وسائل: 16/223)