فرشى به زير پا نداشتم و امروز زكاة اموالم همه بنى هاشم را فرا مى گيرد.
عبدالاعلى مولى آل سام گويد: به حضرت صادق (ع) گفتم: مردم در باره تو مى گويند مردى مالدار و ثروتمندى؟ فرمود: مالدارى كه عيب و ننگى نيست. آنگاه حضرت داستانى را در باره مال و ثروت اميرالمؤمنين (ع) نقل نمود كه در اين كتاب ذيل واژه ثروت ملاحظه مى فرمائيد.
روزى سفيان ثورى (از زهد فروشان معروف) به نزد امام صادق (ع) شد، ديد حضرت لباسى فاخر و سفيد به سفيدى پوست نازك تخم مرغ به تن دارد.
سفيان زبان به اعتراض گشود و گفت: اين لباس شايسته چون تو نباشد! حضرت فرمود: پس (اكنون كه امر بر تو مشتبه گشته) بشنو چه مى گويم و سخنم را نيك فراگير كه اگر بخواهى بر دين اسلام نه به دينى كه ساخته و پرداخته نو دينانست بميرى اين مطلب به سود دنيا و آخرتت خواهد بود: پيغمبر (ص) در دورانى زندگى مى كرد كه مردم به شدت در فقر و تهيدستى بسر مى بردند (از اين رو آن حضرت چنانكه مى دانى همسطح با عامه مردم زندگى مى كرد) ولى اگر دنيا به مردم روى آورد و نعمت فراوان گردد شايسته ترين كسى كه از نعمتهاى خدا برخوردار شود همانا نيكانند نه بدان، و مؤمنانند نه منافقان، و مسلمانانند نه كافران. اى سفيان چه امر خلاف شرعى ديده اى كه مى خواهى با آن مبارزه كنى؟! هم اكنون كه مرا مى بينى به خدا سوگند از روزى كه خود را شناخته ام هر صبح و شام مراقب بوده ام مبادا حقى از خدا در مالم باشد كه آن را نپرداخته باشم و يا بابت يكى از حقوق خدائى مديون كسى باشم.
سپس حضرت در اين باره به آياتى از قرآن و احاديثى از پيغمبر (ص) استشهاد نمود تا اينكه فرمود: پيغمبر (ص) شنيد يكى از انصار همه دارائى خويش را كه عبارت از شش برده بود هنگام مرگش آزاد ساخته و چيزى را براى فرزندان خردسالش بجاى ننهاده، فرمود: اگر مى دانستم اجازه نمى دادم او را در مقابر مسلمين دفن كنند كه پس از او فرزندانش به دريوزگى بيفتند. و پيغمبر (ص) فرمود: از جمله كسانى كه دعاشان به اجابت نرسد كسى است كه خداوند مال فراوانى به وى داده باشد و همه مالش را در راه خدا انفاق نمايد و سپس بگويد خداوندا روزيم ده.
آنگاه امام صادق (ع) به زندگى مردانى چون ابوذر و سلمان اشاره مى كند كه آنان در عين زهد و بى رغبتى به دنيا توشه سال و لوازم مورد نياز خود و خانواده را به تناسب آن زمان فراهم مى كرده اند. و بالاخره حضرت بيانات خويش را به نام دو تن از پيامبران خدا به پايان مى رساند و مى فرمايد: سليمان ملك و مكنتى از خدا خواست كه ديگر كس سزاوار آن نباشد و يوسف سلطان مصر را فرمود: مرا خزانه دار زمين ساز (كه اگر داشتن مال دنيا را با زهد منافاتى بود آن بزرگان در پى مال نبودند پس زهد به نداشتن نه بلكه به تعلق نداشتن است).
امام باقر (ع) فرمود: سلامتى دين و صحت بدن به از مال دنيا است و مال نيكو زينتى است از زينتهاى دنيا.
پيغمبر (ص) فرمود: كمك به خويشان موجب ازدياد مال و ثروت و محبت در ميان افراد فاميل و تأخير در اجل گردد.
و از آن حضرت رسيده: كسى كه مالش را دزد برده مدام به اشخاص بى گناه بدگمان باشد تا جائى كه جرمش نزد خداوند از جرم دزد بيشتر شود.
از حضرت رسول (ص) آمده كه فرمود: امت من در باره مال دنيا سه قسمند: يك دسته كسانيند كه به گردآورى و اندوختن آن بى علاقه اند و در نگهدارى و احتكار آن تلاش نمى كنند، به آن اندازه از مال دنيا قانعند كه شكمشان را سير كند و بدنشان را بپوشاند و آن مال را مورد نياز خويش دانند كه آنان را به آخرت رساند، اين گروه در امن و امانند و هيچگونه خطرى آنها را تهديد نكند.
گروه دوم كسانى اند كه به جمع مال علاقه دارند ولى مال را از بهترين راه و حلال ترين ممر تأمين كنند و آن را در راه صله رحم و كمك به برادران و مستمندان مصرف نمايند و آنچنان از حرام اجتناب ورزند كه سنگ تفتيده اى را به دندان گيرند بر آنان آسانتر بود از اينكه درهمى از حرام به كف آرند يا درهمى را از حق كسى دريغ دارند. اين گروه اگر در آن عالم به دقت مورد محاسبه قرار گيرند