اميرالمؤمنين (ع): «المال مادّة الشهوات»: مال گسترش دهنده (يا مايه اصلى) شهوات مى باشد. (نهج: حكمت 58).«القناعة مال لا ينفد»: قانع بودن به داده خدا، مالى است كه هرگز تمام نمى شود (نهج: حكمت 57). «لا مال اعود من العقل»: هيچ مالى سودآورتر از عقل نيست. (نهج:حكمت 113) آن حضرت به كميل بن زياد فرمود: «يا كميل العلم خير من المال: العلم يحرسك و انت تحرس المال، و المال تنقصه النفقة و العلم يزكو على الانفاق، وصنيع المال يزول بزواله»: اى كميل! دانش به از مال است، كه دانش ترا پاسدارى مى كند ولى مال را تو بايد نگهداريش كنى، مال را چون هزينه كنى از آن بكاهد، ولى دانش با انفاق افزون گردد، و دست پروردگان مال به مجرد زوال مال از ميان مى روند. (نهج: حكمت 147) «من آتاه الله مالا فليصل به القرابة، وليحسن منه الضيافة، و ليفك به الاسير و العانى، وليعط منه الفقير و الغارم...»: هر كه را كه خداوند به وى مال و ثروتى بخشيده بايستى با آن مال خويشانش را دستگيرى كند و از ميهمانان بدان مال به نيكى پذيرائى نمايد و اسيران را از آن مال آزاد سازد و فقرا و بدهكاران را مدد رساند، و به منظور دستيابى به اجر و ثواب خداوندى، بدان مال به اداء حقوق حق داران و فريادرسى بى چارگان قيام نمايد. (نهج: خطبه 142) پيغمبر (ص) فرمود: هر مالى كه حقوق شرعى آن پرداخته شود گنج نيست (و صاحب آن گنجور نباشد) هر چند به زير هفت طبقه زمين پنهان شده باشد، و هر مالى كه حق شرعى آن را نپرداخته باشند گنج (و مذموم است) گرچه بر روى زمين بود.از اميرالمؤمنين (ع) سؤال شد افسوس ناكترين مردم چه كسى است؟ فرمود: آنكه مال خويش را (فرداى قيامت) در ترازوى اعمال ديگرى ببيند و خداوند او را به دوزخ برد و وارث را (كه حقّ آن را ادا كرده) به بهشت در آورد.و فرمود: هر كسى را در مالش دو شريك است: وارث و حوادث.در تاريخ بلاذرى و فضايل احمد حنبل آمده كه محصول ساليانه باغات و مزارع اميرالمؤمنين (ع) چهل هزار دينار (طلا) بود كه آن را به صدقه مى داد و بسا مى شد كه شمشير خود را مى فروخت و مى فرمود: اگر شام امشبم را مى داشتم آن را نمى فروختم.سيد بن طاووس در كشف المحجّه از آن حضرت نقل مى كند كه فرمود: روزى كه من با فاطمه (ع) ازدواج نمودم