تسخير هند - معارف و معاریف نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

معارف و معاریف - نسخه متنی

مصطفی حسینی دشتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بود.

تسخير هند

طغيان روح جهانگشايى داريوش او را متوجّه پنجاب و سند كرد. در سال 512 ق. م. ايرانيان از رود سند گذشتند و قسمتى از سرزمين هند را گرفتند. داريوش فرمان داد تا كشتى هايى بسازند و از طريق درياى عمّان به پنجاب و سند بروند. اين دو نقطه زرخيز و پر ثروت براى ايران آن روز بسيار مهم بود. اين چيرگى پارسيان در تاريخ هند، مبدأ دوران تازه اى گرديد و سرنوشت هندوان را دگرگون ساخت.

شورش هاى تازه

در زمان هخامنشيان، دولت ايران در اداره مستعمرات خود، اين سياست را برگزيده بود كه: در هر ايالت يا كشور تسخير شده، شخصى را از اهالى آن جا به حكومت مى گماشت و اين شخص با اينكه اهل آن ديار بود، چون گماشته پادشاه ايران بود، هم ميهنانش از او سر مى تافتند و او را «تيران» (جبّار) مى خواندند. وجود اين جبّاران در مستعمرات يونانى، همواره طغيان هايى به وجود مى آورد و گاهى اوقات حس جهانگشايى واليان ايرانى آسياى صغير، بدون اينكه شاهنشاه ايران اراده كند، انديشه تسخير يونان را تقويت مى كرد و آنها خودسرانه امر و نهى مى كردند و اين خودسرى ها، ناچار به شورش هاى مستعمرات يونانى آسياى صغير و جنگ داريوش با يونان منجر مى گرديد. امّا داريوش با وجود تجهيزات بسيار در جنگ آتن، نتوانست پيروزى قابل توجّهى بدست آورد و چندين برابر آتنى ها كشته داد و بخصوص در جنگ ماراتن، نيروى ايران تلفات زيادى داشت. و اين شكست ظاهراً نتيجه اين بوده است كه داريوش براى قواى دشمن اهميّت و ارزش زيادى قائل نبود. امّا پس از اين شكست و از دست دادن سربازان و قسمتى از كشتى هاى جنگى، داريوش متوجّه شد كه براى جنگ ديگر، تدارك بيشتر لازم است. و بخصوص سربازان ايرانى، علاوه بر مهارت در تيراندازى، بايد جنگ تن به تن بياموزند. در خلال اين تدارك و گرد آورى سپاهيان زبر دست و جنگجويان برجسته، در مصر شورشى برپا شد.

بايد ياد آورى كرد كه خاك مصر از زمان كمبوجيه مطيع ايران شده بود. اما از آنجا كه مصر يكى از مراكز تمدّن هاى ديرين مشرق بودو خود را همپايه ايران و يونان مى دانست، تسلّط ايرانيان را بر خود سزاوار نمى ديد و از سوى ديگر چون يونانى ها به تحريك و اغواى مصريان مى پرداختند، همواره زمينه شورش در آن سرزمين فراهم بود.

داريوش خود را براى سركوبى مصريان و جنگ با يونان آماده كرد. اما پيش از آغاز سفر جنگى خود، مى بايست وليعهد خود را تعيين كند. ميان پسران او بر سر اين موضوع نزاع درگرفت. چنانكه گفته شد زن دوم داريوش آتس سا ـ دختر كورش ـ بود و داريوش از او چهار پسر داشت كه بزرگترين آنها خشايارشا بود. اما زن اول داريوش، ـ دختر گبرياس ـ نيز سه پسر آورده بود و در ميان اين هفت فرزند، اختلاف هر دم بيشتر مى شد. پلو تارك و ژوستين اين نزاع را بعد از درگذشت داريوش مى دانند و به هر حال، سرانجام اين گفتگوها چنين شد كه در اثر نفوذ مادر خشايارشا و با توجه به اينكه او در دوران پادشاهى داريوش تولّد يافته و مادرش نيز دختر كورش بزرگ بوده، خشايارشا به وليعهدى برگزيده شد. داريوش وليعهد خود را برگزيد و هنگامى كه آخرين تداركات خود را براى جنگ مصر و يونان فراهم مى كرد، پس از 36 سال پادشاهى درگذشت. اين واقعه در سال 486 ق. م. بوده است. آرامگاه داريوش اول در فاصله چهار هزار و پانصد گزى تخت جمشيد، در نقش رستم قرار دارد.

داريوش مردى خردمند و با اراده و در بيشتر موارد ملايم و با ملل مغلوب، مهربان بود. مورّخان همگى برآنند كه اگر او پس از كمبوجيه بر تخت نمى نشست، شاهنشاهى هخامنشى دوام نمى يافت و چنان وسعت و قدرتى پيدا نمى كرد.

در زمان او حدود متصرّفات شاهنشاهى ايران، از يك سو به چين و از سوى ديگر به قلب اروپا و افريقا مى

/ 2570