«جامعه از ديدگاه اديان آسمانى» - معارف و معاریف نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

معارف و معاریف - نسخه متنی

مصطفی حسینی دشتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

براى وضع طبقاتى جامعه نيز در اعضاء بدن معادلهائى جستجو كند و به همين جهت بافتهاى پيهى را به منزله متمولين تلقى كردهاند . اشتباه طرفداران نظريه ارگانيسم كاملا روشن است . ما بايد پيوسته در نظر داشته باشيم كه در جريان تكامل مراحل مختلفه خواص تازهاى بوجود مىآورد در اين مسئله ترديد نيست كه اجسام آلى از تركيب عناصرى پديد شدهاند ولى آنها داراى خواص فيزيكى و شيميائى تازهاى هستند كه اين خواص در خود آن عناصر ديده نمىشود . درست است كه مىتوان اجتماع را دنباله تكامل عضوى قرار داد ولى علاوه بر خواص ساده حياتى خواص پيچيده اجتماعى نيز در اين مرحله بروز مىكند كه نمىتوان آن را با ذكر خواص ارگانيسم حيوانى توضيح داد چنانكه بوشه گويد : «نه تفاوت نژادى نه اختلاف آب و هوا هيچكدام توليد اختلافات اساسى نمىكند . سازمان اجتماعى آنقدر كه ممكن است داراى اختلاف و تفاوت است و استحالههاى معين و متعدد را در بر دارد و اين خود ثابت مىكند كه على رغم تصور ما اجتماع بيان تمايلات فردى نيست بلكه تابع قوانينى مشخص ديگرى است غير از قوانين فيزيولوژى» . طرفداران سوسيولوژى حيوانى نيز دچار همين اشتباه شدهاند . به نظر آنان اجتماع انسانى به عينه مانند اجتماع حيوانى است و با درك قوانين اجتماع حيوانى مىتوان قواعد اجتماع انسانى را نيز درك كرد . از مباحث فوق روشن است كه اجتماع را نمىتوان تنها و فقط مجموعهاى از فرد يا يك ارگانيسم بزرگ پنداشت و يا آن را همانند يك اجتماع حيوانى انگاشت .

درست است كه اجتماع از حيطه طبيعت بيرون نيست و دنباله تكامل عضوى و فردى است ولى به خودى خود موجب خواص تازهاى است كه آن را امور اجتماعى مىنامند و موضوع جامعهشناسى مطالعه اين امور اجتماعى و دستهبندى آن ، بررسى تحولات آن و استنتاج از اين تحولات براى پيشبينى از تحولات آينده است پس مسئله اساسى در جامعهشناسى مطالعه تحولات پديدههاى اجتماعى و قوانين آن است . ژانژاك روسو معتقد است : جامعه حق طبيعى و قبلى است كه حقوق مدنى بر طبق قرارداد اجتماعى كه با رضايت افراد منعقد گرديده است ، جانشين آن شده است . مكتب تاريخى ، زندگى سياسى را بر پايه عمل و سنت قرار داده است هگل در جامعه اثر يك جريان دياليكتيكى و طبيعى ديد كه هدف آن خلق شخصيت اخلاقى دولت است . (لاروس بزرگ)

«جامعه از ديدگاه اديان آسمانى»

سياستمداران جهان جهت پياده كردن مكتب يا هدف خاص خود بدان نظرى دارند از حيث سنجش روح و روان و افكار و فرهنگ آن كه در فلان جامعه چگونه بتوان اين مكتب را پياده نمود آنچنان كه جامعه آن را جذب نمايد. و در حقيقت آنها وضعيت كنونى جامعه را منظور ميدارند نه نياز آنها را ، و از اين رو دانش جامعه شناسى تدوين گشته .

آفريدگار جامعه نيز بدان نظرى دارد كه او نياز جامعه را بمنظور دستيابى بزندگى بهتر و بحيات انسانى متناسب تر ملحوظ ميدارد . شرايع و اديان آسمانى همين امر را دنبال ميكنند ، پيامبران و اولياى خدا در پى اين هدف گام برميداشته و دراين راه رنجها تحمل ميكردهاند ، سراسر عمر خويش را در راه تشكيل جامعهاى آراسته بفضايل و پيراسته از رذائل صرف نموده و با فساد جامعه مبارزه ميكردهاند . (نگارنده) اينك چند حديث در اين باره : نبى اكرم(ص) فرمود : اگر فردى در پنهانى مرتكب گناهى شود تنها خود را زيان زده ، ولى چون آشكار گناه كند و از او جلوگيرى نشود عموم جامعه را زيان رسانده است .( بحار:100/78) از حضرت رضا (ع) روايت است كه فرمود : اگر گفته شود : خداوند به چه منظور مردمان را به اعتراف به خود و به پيامبران و اولياى معصوم و احكام دينش امر فرمود ؟ در پاسخ گفته ميشود: جهات فراوانى دراين امر منظور بوده از آن جمله اينكه اگر مردم بخدا (ى قادر و آگاه) ايمان نداشته باشند از گناهان بزرگ اجتناب نورزند و گاهِ هيجان شهوت از كسى بيمى نكنند و به هر جنايت و تباهى دست زنند و بيكدگر ظلم و ستم روا دارند و در اين صورت فساد گسترش يابد و نظام زندگى (جامعه) از هم بپاشد و هر يك بديگرى تجاوز نمايد، جان و مال و ناموس مردم دستخوش تعدى و تجاوز گردد ، قتل ناحق به اوج رسد و جهان بصورت وحشتكدهاى درآيد . و از جمله فوايد ايمان بخدا اينكه خداوند حكيم است و حكمت اقتضا كند كه مردم را از فساد باز دارد و به درستكارى و شايستگى سوق دهد و مردمان را از ظلم و تباهى جلوگيرى نمايد ، و اين امر صورت نبندد جز اينكه امر و نهيى در كار بود ; و تا مردم امر كننده و نهى كننده را پذيرا نبوده و به وى مؤمن نباشند امر و نهى نخواهد بود . و ديگر فايده ايمان بخدا اينكه ممكن است مردم آشكارا از يكدگر بترسند يا شرم كنند ولى دور از چشم يكديگر و به پنهانى ميبايد كسى را ناظر بر خويش دانند تا از

/ 2570