سياستمداران جهان جهت پياده كردن مكتب يا هدف خاص خود بدان نظرى دارند از حيث سنجش روح و روان و افكار و فرهنگ آن كه در فلان جامعه چگونه بتوان اين مكتب را پياده نمود آنچنان كه جامعه آن را جذب نمايد. و در حقيقت آنها وضعيت كنونى جامعه را منظور ميدارند نه نياز آنها را ، و از اين رو دانش جامعه شناسى تدوين گشته .آفريدگار جامعه نيز بدان نظرى دارد كه او نياز جامعه را بمنظور دستيابى بزندگى بهتر و بحيات انسانى متناسب تر ملحوظ ميدارد . شرايع و اديان آسمانى همين امر را دنبال ميكنند ، پيامبران و اولياى خدا در پى اين هدف گام برميداشته و دراين راه رنجها تحمل ميكردهاند ، سراسر عمر خويش را در راه تشكيل جامعهاى آراسته بفضايل و پيراسته از رذائل صرف نموده و با فساد جامعه مبارزه ميكردهاند . (نگارنده) اينك چند حديث در اين باره : نبى اكرم(ص) فرمود : اگر فردى در پنهانى مرتكب گناهى شود تنها خود را زيان زده ، ولى چون آشكار گناه كند و از او جلوگيرى نشود عموم جامعه را زيان رسانده است .( بحار:100/78) از حضرت رضا (ع) روايت است كه فرمود : اگر گفته شود : خداوند به چه منظور مردمان را به اعتراف به خود و به پيامبران و اولياى معصوم و احكام دينش امر فرمود ؟ در پاسخ گفته ميشود: جهات فراوانى دراين امر منظور بوده از آن جمله اينكه اگر مردم بخدا (ى قادر و آگاه) ايمان نداشته باشند از گناهان بزرگ اجتناب نورزند و گاهِ هيجان شهوت از كسى بيمى نكنند و به هر جنايت و تباهى دست زنند و بيكدگر ظلم و ستم روا دارند و در اين صورت فساد گسترش يابد و نظام زندگى (جامعه) از هم بپاشد و هر يك بديگرى تجاوز نمايد، جان و مال و ناموس مردم دستخوش تعدى و تجاوز گردد ، قتل ناحق به اوج رسد و جهان بصورت وحشتكدهاى درآيد . و از جمله فوايد ايمان بخدا اينكه خداوند حكيم است و حكمت اقتضا كند كه مردم را از فساد باز دارد و به درستكارى و شايستگى سوق دهد و مردمان را از ظلم و تباهى جلوگيرى نمايد ، و اين امر صورت نبندد جز اينكه امر و نهيى در كار بود ; و تا مردم امر كننده و نهى كننده را پذيرا نبوده و به وى مؤمن نباشند امر و نهى نخواهد بود . و ديگر فايده ايمان بخدا اينكه ممكن است مردم آشكارا از يكدگر بترسند يا شرم كنند ولى دور از چشم يكديگر و به پنهانى ميبايد كسى را ناظر بر خويش دانند تا از