«سرانجام اشرف» - معارف و معاریف نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

معارف و معاریف - نسخه متنی

مصطفی حسینی دشتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

روانه «مورچه خورت» (از قراى اصفهان) شد . در محل مورچه خورت نبرد سختى ميان لشكريان نادر و سپاهيان اشرف در گرفت و سرانجام اين نبرد به فتح قطعى نادر و شكست و فرار اشرف منتهى گشت ، (20 ربيع الثانى 1142) .

اشرف به اصفهان فرار كرد و شبانه و به شتاب بار و بنه اى بست و راه شيراز در پيش گرفت و دروازه اصفهان پايتخت ايران را به روى سپاه نادرى باز گذاشت . نادر بى درنگ روانه اصفهان شد و اندكى بعد شاه طهماسب نيز از پى او به اصفهان آمد . (در جمادى الاول 1142)

«سرانجام اشرف»

شاه طهماسب پس از جلوس بر تخت پدر و فرستادن فتح نامه ها به اطراف ، نادر را از رفتن به مشهد منصرف ساخت و با همه نگرانيهائى كه از جانب او داشت ، چون خود را در برابر دولت هاى روس و عثمانى ناتوان مى ديد و از بازگشت افغانان شكست خورده نيز به سختى بيمناك بود ، از او خواست كه در اصفهان بماند و همچنان سردار سپاه وى باشد . نادر طى چند روزى كه در اصفهان ماند شاه طهماسب را واداشت كه رضا قليخان شاملو را به سفارت به دربار عثمانى فرستد و استرداد ولايات غربى ايران را خواستار شود ، و شاه چنين كرد . اندكى بعد چون نادر به تعاقب افغانان فرارى عزيمت نمود ، شاه كه از بازگشت اشرف افغان بيمناك بود ، گذشته از اينكه عمه خود را به همسرى او در آورد و مقام سردارى كل قشون و بيگلربيگى خراسان را نيز بدو تفويض كرد ، مجبور شد همه پيشنهادها و تقاضاهاى وى را بپذيرد و اختيارات كاملى به او بدهد تا نادر بتواند در هر جا هر چه لازم است ماليات بگيرد و صرف قشون خود كند و با اشرف بجنگد . و نادر با اختيارات و امتيازاتى كه گرفته بود به عزم تعقيب افغانان راه شيراز در پيش گرفت و كار اشرف را كه به غارت شيراز پرداخته بود يكسره كرد ، باقيمانده سپاه افغان كشته و اسير و پراكنده شدند و اشرف با هزار و پانصد تن از لشكريان خود رو به قندهار آورد و ضمن راه ، اين تعداد اندك نيز از گرد او پراكنده شدند تا آنكه شمار سپاهيانش به يكصد تن رسيد و سرانجام به دست بلوچان كشته و قطعه قطعه شد .

«جنگ با عثمانى»

نادر يك ماهى در شيراز اقامت كرد و ضمن ترميم خرابيهائى كه به دوران تسلط اشرف ، نصيب شهر شيراز شده بود ، و پس از تعمير بقعه شاه چراغ ، براى پس گرفتن شهرهائى كه قشون عثمانى ـ با استفاده از ضعف ايام اخير سلطنت شاه سلطان حسين و هرج و مرج دوران تسلط افاغنه ـ تصرف كرده بود، راه همدان در پيش گرفت ، در اين زمان گرجستان و ارمنستان و قسمتى از داغستان و شيروان و قسمت اعظم عراق و تمام كردستان و همدان و كرمانشاه در تصرف عثمانيان بود . نادر از شهرهاى دزفول و بهبهان و رامهرمز و شوشتر و بروجرد گذشت و پادگان عثمانى را در نهاوند شكست داد و ملاير و همدان را از عثمانيان پس گرفت و لشكريان عثمانى را از راه سنندج به بغداد فرارى داد و خود يك ماهى در همدان ماند و لشكريانش كرمانشاه را نيز تصرف كردند . سپس نادر همت بر استخلاص آذربايجان گماشت و ضمن فتوحات پياپى ، گرم استرداد ولايات آذربايجان بود كه از شورش ابداليها و طغيانى كه در هرات و خراسان پديد آمده بود با خبر گشت ، به ناچار تقاضاى مهلت و متاركه عثمانيان را پذيرفت و جنگ با عثمانى را نيمه تمام گذاشت و خود از مغرب متوجه مشرق شد تا ابداليها را گوشمالى بواجب دهد و ابتدا طوايف تركمان يموت را شكست داد آنگاه به مشهد رفت ، و پس از مطيع ساختن ايلات گردنكش ، لشكر به جنگ ابداليها برد و پس از جنگ سختى كه در نزديكى هرات با ابداليها كرد به محاصره هرات پرداخت ، اين محاصره ده ماه مدت گرفت و سرانجام در اول رمضان 1144 هرات تسليم شد .

«شكست و خلع شاه طهماسب»

مقارن ايامى كه نادر در شرق ايران گرم سركوبى ابداليها و فرو نشاندن آشوب طاغيان بود ، شاه طهماسب را هوس مقابله با لشكريان عثمانى بسر افتاد و به تعقيب فتوحات نادرى پرداخت تا او را هم از جهانگشائى و كشور ستانى سهمى باشد . بدين منظور در جمادى الثانى 1143 شاه از اصفهان حركت كرد و از طريق همدان به تبريز رفت و پس از عزل حاكمى كه نادر در تبريز منصوب كرده بود با هجده هزار سپاه ، ايروان را محاصره

/ 2570