«احكام فقهى آب» - معارف و معاریف نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

معارف و معاریف - نسخه متنی

مصطفی حسینی دشتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آن را به ظرف ديگر بريزى چنين آبى تب را قطع كند و ساقها و پاها را قوت بخشد . (سفينة البحار) در حديث است كه هرگاه پيغمبر(ص) مىخواست آب بنوشد نخست «بسمالله» مىگفت و سپس كمكم يك جرعه يا دو جرعه مىنوشيد و «الحمدلله» مىگفت و آب را مىمكيد و قورت نمىداد و مىفرمود : بزرگ شدن شكم از قورت دادن آب است ، و در ظرفى كه از آن آب مىنوشيد نفس نمىكشيد و چون مىخواست نفس بكشد ظرف را از دهان كنار مىزد آنگاه نفس مىكشيد . از حضرت رسول (ص) روايت شده كه فرمود : از كنار دسته ظرف آب منوشيد كه آنجا محل گرد آمدن كثافات است و از مركز آب بىآنكه از ظرفى يا دست خود استفاده كنيد همانند حيوانات آب منوشيد و در چاه ، آب دهن ميفكنيد و به آب فوت مكنيد . از امام صادق (ع) رسيده كه فرمود : آب را با سه نفس بنوشيد . به امام صادق (ع) عرض شد : چرا ياران عيسى (حواريون) بر روى آب راه مىرفتند ولى ياران محمد (ص) چنين نبودند ؟ فرمود: بدين سبب كه ياران عيسى از كسب معاش آزاد بودند (به تبعات آن آلوده نگشتند) ولى ياران محمد (ص) مبتلى به كسب معاش بودند . (بحار: 57 ، 66 ، 16 ، 246 ، 66 ، 46 ، 14 ، 278) داود رقّى گويد : در خدمت امام صادق(ع) بودم ، حضرت آب خواست ، چون بنوشيد ديدم اشك از ديدگان حضرت سرازير شد آنچنان كه ديدگان غرق در اشك گرديد ، سپس فرمود : اى داود ، خدا لعنت كند قاتل حسين (ع) را، هر آن بنده كه چون آب بنوشد حسين (ع) را ياد كند و بر قاتلش لعنت فرستد خداوند صدهزار حسنه در نامه عملش ثبت كند و صد هزار گناه از او محو سازد و صد هزار درجه برايش بالا برد ، و چنان باشد كه صدهزار بنده آزاد كرده باشد و خداوند وى را در قيامت خنك دل محشور سازد . (بحار:44/303)

«احكام فقهى آب»

آب از نظر شرع اسلام ، ذاتاً طاهر (پاك) و مطهّر (پاك كننده) است چيزهائى را كه به نجس آلوده شده باشد .

رافع حدث نيز هست ، به اين معنى كه با آن وضو مىتوان ساخت و غسل نمود . (وانزلنا من السماء ماء طهورا) از فراز شما آبى پاكيزه و پاكيزه كننده فرود آورديم . (فرقان:48) از امام صادق (ع) روايت است كه : «كلّ ماء طاهر الاّ ما علمت انه قذر» هر آبى پاك است جز آن آب كه بدانى آلوده است . (من لايحضره الفقيه:1/6) آبى كه طاهر كننده است بايستى خود طاهر باشد ، مطلق نيز باشد (به «آب مطلق» رجوع شود) آبى كه رافع حدث است علاوه بر اين دو شرط ، مباح نيز بايد باشد ، به اين معنى كه تصرف در آن و بهرهبردارى از آن شرعا جايز باشد . آب راكد كمتر از كر به محض ملاقات با چيز نجس ، نجس مىشود . آب كر و جارى و چشمه و چاه به ملاقات با چيز نجس نجس نمىشود مگر اين كه رنگ يا بو يا مزه آن نجس به خود بگيرد ، آب باران در حال باريدن نيز به ملاقات منفعل نمىشود . اگر رنگ يا بو يا مزه نجس برطرف شد آب جارى و چشمه و چاه به خودى خود طاهر مىشود ولى آب كر همچنان نجس مىماند تا اين كه به آب جارى يا كر طاهر متصل گردد يا باران بر آن ببارد .

آباء :

جِ اب . پدران . آباء علوى : افلاك و ستارگان ، سيّارات سبعه . آباء عنصرى : چهار آخشيج ، عناصر اربعه ، بسائط ، چهار اركان ، امّهات ، استقسّات . آباء يسوعيّين : كشيشان پيرو طريقت ايگناس . (يا ايّها الذين آمنوا لا تتّخذوا آبائكم و اخوانكم اولياء ان استحبّوا الكفر على الايمان ...): اى خداباوران! مبادا پدران و برادرانتان را كه كفر را بر ايمان برمىگزينند به دوستى بگيريد . (توبة:23) اميرالمؤمنين (ع) :«مودّة الآباء قرابةٌ بين الابناء»: دوستى پدران، خويشاوندى است ميان فرزندان . (بحار:74/264)

آباد :

آبادان . عامر . عامرة . معمور . معمورة . مزروع . مسكون . مقابل ويران ، ويرانه ، خراب ، خرابه ، بائر .

زمين آباد ، به «زمين» و «اراضى» رجوع شود . از سخنان ابوذر غفارى رحمه الله : دلى كه دانشى در آن نباشد به خانه ويرانهاى مىماند كه آباد كنندهاى نداشته باشد . (بحار:1/182)

آباد :

جِ ابد . ابد الآباد : هميشه و جاودان.

آبادان :

معمور . معمورة . آهل . مسكون و مأهول .

/ 2570