اميرالمؤمنين (ع) فرمود: «هلك فىّ رجلان: محبّ غالّ ومبغض قالّ» دو كس در امر من تباه شدند: دوست زياده رو ودشمن معاند. (نهج حكمت 113). در سخن ديگر فرمود: درباره ما از حد بندگى تجاوز منمائيد وهر چه ميگوئيد بگوئيد واز گزافه گوئى بپرهيزيد چنانكه نصارى كردند، ومن از گزافه گو بيزارم.هشام بن حكم گويد: از امام صادق (ع) شنيدم ميفرمود: مغيرة بن شعبه تعمد داشت كه به پدرم دروغ ببندد چه ياران او با اصحاب پدرم در تماس بودند وآنان كتب حديث را از ياران آن حضرت ميگرفتند وبمغيره ميدادند واو كفر وزندقه را در آن كتب ميآميخت وبه پدرم نسبت ميداد سپس بياران خويش ميگفت آنها را در ميان شيعه نشر دهند، وهر حديث مشتمل بر غلوكه در احاديث پدرم ديده شود از آن احاديث است.دانشمندى در مجلس مأمون از حضرت رضا (ع) پرسيد بچه نشانى مدعى امامت را ميتوان تصديق نمود؟ فرمود: به نص ودليل (از جانب خدا وپيغمبر). وى گفت: نشانه هائى كه در وجود امام ميباشد چيست؟ فرمود: علم او واجابت دعايش. گفت: بچه راهى از آينده خبر ميدهيد؟ فرمود: اين عهدنامه اى است كه از جانب پيغمبر (ص) بما رسيده. عرض كرد: چگونه از دلهاى مردم خبر ميدهيد؟ فرمود: مگر نشنيده اى كه پيغمبر (ص) فرموده:«اتقوا فراسة المؤمن فانه ينظر بنور الله»؟ هر مؤمن بحسب ايمان وبصيرت وعلمش فراست دارد وخداوند آن را بحد كمال بما عطا فرموده است ... وخداوند عزوجل ما را به روحى مقدس وپاك يارى داده كه آن روح فرشته نباشد وبا هيچيك از گذشتگان نبوده جز حضرت ختمى مرتبت وما ائمه، وآن رابطى است ميان ما وخدا. مأمون گفت: كسانى درباره شما غلو وزياده روى ميكنند!! حضرت فرمود: پدرانم از حضرت رسول (ص)نقل كرده اند كه فرمود: مرا بيش از مقام ومنزلتم بالا مبريد كه خداوند پيش از آنكه مرا مقام نبوت دهد بنده خويش كرده.وعلى (ع) ميفرمود: دو گروه در باره من تباه گشتند بى آنكه من در اين باره تقصيرى داشته باشم: دوستى كه در حق من زياده روى كند ودشمنى كه حقيقت مرا ناديده گيرد.