پيغمبر اكرم (ص) فرمود: بهترين شما كسانى مى باشند كه قرآن را بياموزند و به ديگران تعليم كنند.امام صادق (ع) فرمود: مؤمن را نسزد كه بميرد تا اينكه قرآن را بياموزد يا در حال فراگيرى آن بميرد.در حديث آمده كه روزى عبدالله بن مسعود به نزد پيغمبر (ص) آمد و عرض كرد: فلان اعرابى شترى به من داده است. فرمود: بابت چه چيزى؟ گفت: در قبال اينكه من چهار سوره قرآن را به فرزندش ياد دادم. فرمود: اى ابن مسعود شترش را به وى برگردان كه مزد گرفتن بر قرآن حرام است. (بحار: 97 و 22 و 18 و 2 و 92 و 16 و 46 و 103)
«تفسير و تأويل قرآن»
تفسير: بيان و آشكار ساختن چيزى، تفسير سخن; روشن نمودن معنى آن است. تأويل در لغت به معنى رجوع است و تأويل كلام بيان كردن آنچه كلام بدان باز مى گردد و در اصطلاح گردانيدن كلام از ظاهر به سوى جهتى كه احتمال داشته باشد. در شرع باز گرداندن لفظ از معنى ظاهر به معنى احتمالى آن است به شرط آنكه محتمل را موافق كتاب و سنت بيابند مانند قول خداى تعالى (يخرج الحى من الميت) كه اگر بيرون آوردن پرنده از بيضه بدان اراده شود تفسير خوانند و اگر اخراج مؤمن از كافر يا عالم از جاهل بدان اراده شود تأويل گويند.در مورد تفسير قرآن روايات متعدده اى در منع از تفسير به رأى آمده از قبيل: «من فسّر القرآن برأيه فقد اخطأ» و «من فسّر القرآن برأيه فليتبوّء مقعده من النار» و «انّ تفسير القرآن لا يجوز الا بالاثر الصحيح و النص الصريح» و از طرفى آيات و رواياتى در امر به استفاده از آيات قرآن و انديشه و تفكر در معانى آن و كاوش مطالب عجيبه و حقايق مكنونه و استخراج درهاى گرانقدر از صدفهاى آيات كريمه اين كتاب آمده كه اين دو دسته به ظاهر با يكديگر تنافى دارند. محققين در جمع بين اين دو گفته اند: مراد از تفسير به رأى آن است كه كسى كه خود داراى رأى و عقيده اى خاص باشد بخواهد آيات قرآن را به رأى خاص خود تطبيق دهد و به هواى دل خويش آيات را تفسير كند.و اينك برخى از روايات مربوطه:از حضرت رسول (ص) آمده كه: هر كه قرآن را به رأى خويش تفسير نمايد گو اينكه به حق اصابت كرده باشد خطا كرده. از امام صادق (ع) رسيده: هر كه قرآن را به رأى خود تفسير نمايد اگر به حق اصابت كند اجرى به وى داده نشود و اگر به خطا رود از فراز آسمان به زمين پرتاب گردد و به هلاكت رسد.از امام باقر (ع) آمده كه: هيچ چيزى به عقول مردان دورتر از تفسير قرآن نباشد زيرا آيه قرآن اولش درباره چيزى و ميانش در موضوع ديگر و آخرش راجع به چيز ديگرى است.