«شاهى نادر»
نادر ، پس از شكست دادن عثمانيان و پس گرفتن ولايات شرقى و شمال شرقى ايران از دولت عثمانى ، و بستن قرارداد صلح و استرداد ولايات بحرخزر از روسها ، در حالى كه سرمست پيروزيهاى پياپى بود و آوازه جهانگشائيش در سراسر ايران پيچيده و رعبش بر دل همسايگان نشسته بود ، دعوتنامه هائى به سران ولايات نوشت و از امراى لشكر و حكام ولايات و قضات و روحانيان دعوت كرد تا در دشت مغان فراهم آيند و ضمن تشكيل مجلس مشاوره اى تكليف تاج و تخت ايران را روشن كنند . لاكهارت در توصيف مجلس شوراى دشت مغان مى نويسد :«محل مجلس در مغان ، ناحيه اى بود كه از شمال محدود بود به رود كر و از مشرق به رود ارس ، نادر حكم كرد در اينجا 12000 سراى از چوب و نى ، به انضمام مساجد و منازل و ميدان و بازارها و حمام ها ساخته شود و حرمسرا و عمارت براى خود او تهيه كنند . نادر شب 22 ژانويه 1736 (9 صيام 1148) به دشت مغان رسيد و ظرف ايام ورود مدعوين ، روزانه ديوان داشت و به عرايض مردم رسيدگى مى كرد تا روز بيستم رمضان همه نمايندگان وارد شدند و جمعاً بيست هزار نفر در مغان گرد آمدند ، چون عده زياد بود نادر آنها را به شكل دسته هاى جداگانه به ديوانخانه مى پذيرفت ، روز اول تعداد هزار نفر در تالار پذيرائى حضور داشتند به تمام حاضران عطر و گلاب و شربت مى دادند و نوازندگان كه شماره آنان 22 تن بود به نواختن مى پرداختند ، روز بعد هم مجمعى نظير آن اجتماع نمود و در آنجا انجمنى مركب از طهماسب خان جلاير و شش نفر ديگر از طرف نادر اعلام داشتند كه وى بعد از منكوب ساختن دشمنان ايران و بسط رفاه و امان ، اكنون كه از جنگها و مبارزه ها خسته شده در نظر دارد كناره جوئى كند و در كلات منزوى گردد و به عبادت پردازد و بر رجال و امناى كشور است كه يا طهماسب را به شاهى برگزينند يا اگر ميل به او ندارند يكى ديگر از سلاله صفوى را به سلطنت ايران تعيين كنند . در جواب ، همگان كه مى دانستند اين پيشنهاد نادر صميمانه نيست فرياد برآوردند كه ما تنها نادر را به شاهى برمى گزينيم . اين وضع چند روز تكرار شد تا اينكه نادر دستور داد خيمه بزرگى كه دوازده ستون مى خورد برپا كردند و آن را مفروش و مزين ساختند و نادر امراى ملك را در آنجا احضار نمود و همان موضوع تعيين شاه را پيش كشيد ، باز همه حاضرين او را نامزد كردند . اين عمل چهار روز ادامه داشت تا اينكه نادر مجلس تشكيل داد و در آنجا اعلام داشت كه سلطنت را با شروط ذيل مى پذيرد :1 ـ احدى نادر را ترك نگويد و به يكى از فرزندان شاه مخلوع نپيوندد .2 ـ مردم ايران تشيع و سب خلفا را ترك گويند و به مذهب سنت بگروند ، در عين حال اختيار دارند طريقه مذهب حضرت امام جعفر صادق را در فروع پيروى نمايند .3 ـ احدى نسبت به نادر و پسرش خيانت نورزد .همه حاضران اين شرايط را پذيرفتند و محضر نامه را امضاء كردند .در اين ايام تنها ميرزا عبدالحسين ملاباشى در مجلس اظهار مخالفت نمود كه به امر نادر كشته شد ...(لاكهارت ، نادرشاه ترجمه دكتر شفق :131 ـ 132) سرانجام حاضران مجلس دشت مغان نادر را به شاهى برگزيدند و شرايط او را كه وفادارى به وى و ترك تعصبات مذهبى بود پذيرفتند ، و چند روز بعد پس از تهيه سجع مهر سلطنتى و قالب ضرب سكه ، مراسم تاجگذارى نادر در 24 شوال 1148 انجام گرفت .