«حكم شرعى لهو» - معارف و معاریف نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

معارف و معاریف - نسخه متنی

مصطفی حسینی دشتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

(منافقون:9) (رجال لا تلهيهم تجارة ولا بيع عن ذكر الله); مردانى اند كه بازرگانى وخريد وفروش ، آنان را از ياد خدا به خود مشغول نميدارند . (نور:137) (وما الحيوة الدنيا الاّ لعب ولهو) ; زندگانى اين جهان جز بازى وسرگرمى نباشد . (انعام:32) (لو اردنا ان نتخذ لهواً لاتخذناه من لدنّا ان كنّا فاعلين) (انبياء:17) . لهو در اين آيه حسب بعضى اقوال به زن وفرزند تفسير شده است .

مرحوم طبرسى در مجمع آورده كه آيه (ومن الناس من يشترى لهو الحديث) در باره نضر بن حارث نازل شده كه وى به بلاد فارس سفر ميكرد وداستانهاى سلاطين گذشته آن ديار همى خريد وچون به مكه بازمى گشت به قريش باز مى گفت وبه آنها مى گفت : محمد براى شما داستان عاد وثمود ميگويد ومن ماجراى رستم واسفنديار وخسروان ايران زمين را . آنان نيز از داستانسرائى وى استقبال كرده ميشنيدند و از استماع قرآن روى گردان ميشدند . (مجمع) از اميرالمؤمنين (ع) رسيده كه هر سرگرمى كه آدمى را از ياد خدا غافل سازد قمار است . (بحار:73/157)

«حكم شرعى لهو»

لهو به نحو اطلاق يعنى به معنى لعب (حركت بدون غرض عقلائى) چنان كه از بعضى كتب لغت مانند صحاح وقاموس نقل شده است ، مسلّماً حرام نيست ، گرچه قول به حرمت آن (بدين معنى) از برخى فقها نقل شده است ولى اين قول ضعيف است ، زيرا كمتر كسى يافت ميشود كه بخشى از اوقات خود را به كارهاى بيهوده سپرى نسازد ، وچنين حكمى حرجى خواهد بود . هر چند مكروه است كه موجب تضييع عمر واتلاف وقت ميگردد ولذا در بعضى روايات متعلق نهى تنزيهى يا ارشادى گرديده است .

قدر متيقن از لهو حرام ، بهره بردارى از آلات معدّ براى لهو ، مانند تار وتنبور ومانند آن است به كيفيت خاص خود ، كه چنين لهوى به اجماع وسنت بلكه ظاهر بعضى آيات قرآن ، حرام است .

وامّا حركات بيهوده اى كه برخاسته از شدت فرح ميباشد و به عربى بطر گويند ، واز اين قبيل است رقص ودستك زدن ، بعضى فقها قائل به حرمت آن شده اند ومرحوم شيخ انصارى در باره اين قسم لهو ميفرمايد :اقوى حرمت است . (نگارنده)

لَهيب

زبانه زدن آتش .

لَهيعَة

كاهلى وسستى در خريد وفروخت چندان كه مغبون گردد .

لَهِيف

دراز قامت درشت . بيچاره ستم رسيده پريشان روزگار فرياد خواه ودريغ خورنده. (منتهى الارب)

لُهيَة

عطيّه . دهش وعطاى سترگ .

لَىّ

تافتن رسن وجز آن . مايل گردانيدن سر . به گردانيدن زبان در دهان . اصل آن لوى است : (وانّ منهم لفريقا يلوون السنتهم بالكتاب) (آل عمران:78) . (ويقولون سمعنا وعصينا واسمع غير مسمع وراعنا ليّاً بالسنتهم ...) . (نساء:46) دير داشتن وام و اهمال نمودن در پرداخت آن . از رسول خدا (ص) رسيده كه : «لىّ الواجد بالدين يحلّ عرضه وعقوبته ما لم يكن دينه فيما يكره الله عزّ وجلّ» : دير داشتن شخص توانمند ، در اداء دين خويش، مجوّز هتك حرمت وكيفر وتنبيه او ميگردد ، هر چند دَين او براى هزينه كردن در موارد ناپسند نباشد .

(بحار:103/146)

لِياء

نوعى از حبوب مانند نخود نيك سپيد وبدان زنان را صفت كنند به سپيدى ، فيقال : كانّها لياة . (منتهى

/ 2570