لهو به نحو اطلاق يعنى به معنى لعب (حركت بدون غرض عقلائى) چنان كه از بعضى كتب لغت مانند صحاح وقاموس نقل شده است ، مسلّماً حرام نيست ، گرچه قول به حرمت آن (بدين معنى) از برخى فقها نقل شده است ولى اين قول ضعيف است ، زيرا كمتر كسى يافت ميشود كه بخشى از اوقات خود را به كارهاى بيهوده سپرى نسازد ، وچنين حكمى حرجى خواهد بود . هر چند مكروه است كه موجب تضييع عمر واتلاف وقت ميگردد ولذا در بعضى روايات متعلق نهى تنزيهى يا ارشادى گرديده است .قدر متيقن از لهو حرام ، بهره بردارى از آلات معدّ براى لهو ، مانند تار وتنبور ومانند آن است به كيفيت خاص خود ، كه چنين لهوى به اجماع وسنت بلكه ظاهر بعضى آيات قرآن ، حرام است .وامّا حركات بيهوده اى كه برخاسته از شدت فرح ميباشد و به عربى بطر گويند ، واز اين قبيل است رقص ودستك زدن ، بعضى فقها قائل به حرمت آن شده اند ومرحوم شيخ انصارى در باره اين قسم لهو ميفرمايد :اقوى حرمت است . (نگارنده)
تافتن رسن وجز آن . مايل گردانيدن سر . به گردانيدن زبان در دهان . اصل آن لوى است : (وانّ منهم لفريقا يلوون السنتهم بالكتاب) (آل عمران:78) . (ويقولون سمعنا وعصينا واسمع غير مسمع وراعنا ليّاً بالسنتهم ...) . (نساء:46) دير داشتن وام و اهمال نمودن در پرداخت آن . از رسول خدا (ص) رسيده كه : «لىّ الواجد بالدين يحلّ عرضه وعقوبته ما لم يكن دينه فيما يكره الله عزّ وجلّ» : دير داشتن شخص توانمند ، در اداء دين خويش، مجوّز هتك حرمت وكيفر وتنبيه او ميگردد ، هر چند دَين او براى هزينه كردن در موارد ناپسند نباشد .(بحار:103/146)
لِياء
نوعى از حبوب مانند نخود نيك سپيد وبدان زنان را صفت كنند به سپيدى ، فيقال : كانّها لياة . (منتهى