- رسول خدا در «ذى قرد» نماز خوف خواند ، و يك شب و روز آنجا ماند و در ميان أصحاب خود كه پانصد يا هفتصد نفر بودند ، به هر صد نفر يك شتر داد كه براى خوراك خود بكشند . «سعد بن عباده» هم از مدينه چند بار خرما و ده شتر فرستاد كه در «ذى قرد» به رسول خدا رسيد .
«بازگشت به مدينه»
- رسول خدا پس از پنج روز كه رفته بود ، روز دوشنبه به مدينه بازگشت .- همسر «أبوذرّ» : پس از بازگشت رسول خدا به مدينه ، همسر «أبوذرّ» هم كه او را اسير كرده و برده بودند ، بر شتر «قصواء» رسول خدا (ص) كه يكى از شترهاى گله بود رسيد و پس از گزارشهائى كه داد ، گفت: اى رسول خدا ! نذر كرده ام كه اگر خدا مرا سوار بر اين شتر نجات بخشد ، او را بكشم و از جگر و كوهانش بخورم ! .رسول خدا لبخندى زد و گفت : بد پاداشى است كه به اين شتر مى دهى ! خدا تو را سوار بر اين شتر نجات بخشد و آنگاه او را بكشى ؟! نه در معصيت خدا نذرى منعقد مى شود و نه در آنچه مال تو نيست ، اين شتر مال من است ، به سلامتى به خانه ات بازگرد .
ذوالقرنين
شخصيتى كه در قرآن كريم، سوره كهف بدين وصف از آن ياد شده است. در وجه توصيف آن بدين صفت اختلاف است:دو ضفيره مانند دو شاخ بر سر داشته (ضفيره موى پيچيده بافته بر سر را گويند). بر دو سوى سر او دو شاخ مانند بوده كه عمامه آنها را مى پوشانيده است . بدين جهت كه وى بر دو سوى زمين (مشرق و مغرب) استيلا يافت، كه خاور و باختر را دو شاخ خورشيد فرض كنند. دو قرن عمر كرد، يعنى به اندازه عمر دو نسل بشر زيست. در جنگ ، دو ضربت بر دو طرف سرش اصابت كرده بود و جاى آن دو نمايان بود.- در سوره كهف ضمن چند آيه ، نام شخصى از تاريخ قديم آمده است، كه وى به ذى القرنين ملقّب است و آن آيات اين است:- (و يسئلونك عن ذى القرنين قل سأتلو عليكم منه ذكرا * انّا مكّنا له فى الارض و آتيناه من كلّ شىء سببا *