«اجل معلّق واجل حتمى» - معارف و معاریف نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

معارف و معاریف - نسخه متنی

مصطفی حسینی دشتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آدمى مدت حيات او است. قاموس آن را مدت شىء وآخر مدت معنى كرده . بنابر اين ، اجل دو معنى دارد : مدت معين و آخر مدّت . وشايد استعمال آن در آخر مدت بطور مجاز باشد ، و مىشود گفت كه معناى اصلى آن تمام مدت است ، و اغلب استعمال آن در اين معنى است ، در آياتى نظير : (ليقضى اجلٌ مسمّى ـ لكلّ امة اجل ـ لكلّ اجل كتاب ـ فلمّا قضى موسى الاجل ـ ايما الاجلين قضيت) و ... مراد تمام مدت است . در آيه (اذا تداينتم بدين الى اجل مسمّى فاكتبوه) (بقره:282) وآيه (من كان يرجو لقاء الله فان اجل الله لآت)(عنكبوت:5) در الميزان فرموده هر دو به معنى آخر مدت است (7/6) ولى به نظر مىآيد كه مراد از اجل الله روز قيامت باشد يعنى هر كه اميدوار لقاء الله است زمان لقاءالله حتماً خواهد آمد چنانكه در الميزان : 16/105 فرموده است . در آيه كريمه (وان عسى ان يكون قد اقترب اجلهم) (اعراف : 185) ممكن است مراد آخر مدت باشد يعنى آخر عمرشان نزديك است وشايد مراد تمام مدت باشد يعنى نزديك است كه اجلشان (عمرشان) تمام شود ، در مجمعالبيان آن را وقت مرگ گرفته يعنى: مدتى كه با مرگ شروع مىشود. روشنترين محلّى كه اجل را به معنى آخر مدت گرفتهاند آيه (فاذا بلغن اجلهن فامسكوهن بمعروف او فارقوهن بمعروف)(طلاق : 2) است گفتهاند :يعنى چون زنان به آخر وقت عدّه رسيدند آنها را به شايستگى نگاه داريد (رجوع كنيد) ويا به شايستگى از آنها جدا شويد ، ناگفته نماند : اگر «اجلهنّ» را آخر وقت عدّه بدانيم لازم مىآيد كه پيش از آن رجوع جايز نباشد ، حال آنكه آيه (والمطلّقات يتربّصن بانفسهنّ ثلثة قروء ... وبعولتهنّ احقّ بردِّهن فى ذلك) (بقره : 228) دال بر جواز رجوع در تمام اوقات عده است «ذلك» اشاره به «ثلثة قروء» است ومعنى آيه اين است: زنان مطلّقه بايد تا سه پاكى از شوهر كردن خوددارى كنند ... وشوهرهايشان سزاوارترند كه در اين مدت آنها را به نكاح اول برگردانند ورجوع كنند . وانگهى از (فامسكوهن ... او فارقوهن)استفاده مىشود كه شخص در يك زمان ميان امساك ومفارقت مخيّر است ولى چنانكه مىدانيم در آخر وقت فقط اختيار رجوع دارد وبعد از انقضاء عده فقط اختيار جدا شدن . مگر آنكه بگوئيم : چون به آخر مدّت رسيدند يا رجوع كنيد ويا منتظر باشيد تا عده منقضى شود وآن وقت جدا شويد ، اين هم احتياج به تقدير دارد . به نظر مىآيد كه مراد از «اجل» در آيه تمام مدت ومراد از «بلوغ اجل» تمام شدن آن ومراد از «فامسكوهن» نگاه داشتن با عقد جديد است يعنى چون مدتشان تمام شد به شايستگى با عقد جديد آنها را نگاه داريد ويا جدا شويد . آيه ( لكلّ امّة اجل فاذا جاء اجلهم لا يستأخرون ساعة ولا يستقدمون )(اعراف : 34) كه چندين بار در قرآن مجيد تكرار شده صريح است در اينكه امتها نيز مدت معيّن دارند وچون مدتشان سرآمد از بين خواهند رفت مانند قوم نوح ، عاد ، ثمود واقوام ديگر كه نامشان در تاريخ مانده است ممكن است مدت ملّتى تا آخر دنيا باشد مانند امت اسلام واين امر آن را از داراى مدّت بودن خارج نمىكند النهايه مدتش دراز است . در تفسير الميزان است آيه (فالقينا بينهم العداوة والبغضاء الى يوم القيمة) (مائده : 64) دلالت دارد كه امت يهود تا قيامت باقى خواهد ماند . نگارنده گويد نظير آن ، آيه (فاغرينا بينهم العداوة والبغضاء الى يوم القيمة)(مائده:14) است كه راجع به نصارى مىباشد . على هذا قوم يهود ونصارى تا قيامت خواهند ماند زيرا بودن دشمنى ميان آنان تا روز قيامت ، مستلزم آن است كه تا قيامت بمانند . در دوران حكومت جهانى اسلام كه به دست امام زمان عليه السلام تشكيل خواهد شد ، يهود ونصارى قهراً به صورت اقليت خواهند ماند نه اينكه بكلى برچيده خواهند شد والله العالم . گذشته از اينها به تصريح قرآن ، زمين ، آسمان ، خورشيد وتمام عالم داراى اجل ومدت معيناند ودر انقضاء آن ناقوس مرگشان بصدا در خواهد آمد (ما خلق الله السموات والارض وما بينهما الا بالحق واجل مسمّى) ; خدا آسمانها وزمين وآنچه در ميان آن دو است جز به حق ومدت معين نيافريد (روم : 8) . نظير اين آيه در سوره احقاف : 3 ، لقمان : 29 ، رعد : 2 ، فاطر : 13 وسوره زمر : 5 نيز آمده است . در كتاب «آغاز وانجام جهان» تأليف آقاى محمد امين رضوى ، عمر زمين وهفت آسمان آن ، با استفاده از قرآن مجيد هيجده ميليارد سال احتمال داده شده است . (164 و 167)

«اجل معلّق واجل حتمى»

مسئله اجل معلّق واجل حتمى در زبانها شايع است ، ومراد آن است كه انسان دو اجل دارد ، يكى اجل مشروط كه اگر شرطش موجود شود خواهد آمد والاّ نه ، وديگرى اجل حتمى كه بالاخره در وقتش مىآيد وبرو برگرد

/ 2570