آنگاه نادر بسيج حمله اى به اصفهان ديد تا با افغانهائى كه به دوران شاه سلطان حسين بر ايران غلبه يافته و اصفهان را پايتخت خود كرده بودند نبرد كند ، اما چون از حمله ابداليهاى هرات به خراسان بيمناك بود و مى انديشيد كه مبادا پس از لشكركشى وى به اصفهان ابداليها به خراسان هجوم آرند ، تصرف هرات را مقدم داشت و بر اثر جنگهاى شديدى كه در محل «كافر قلعه» و «كوسويه» و «رباط پريان» كرد ، ابداليها شكست خوردند و تقاضاى عفو كردند و شاه طهماسب به اشارت نادر ، الله يار خان رئيس ابداليها را مجدداً به حكومت هرات منصوب كرد . نادر و شاه طهماسب در چهارم ذيحجه 1141 وارد مشهد شدند تا خود را براى جنگ با اشرف افغان و تسخير اصفهان آماده كنند در اين هنگام اشرف افغان با سنگدلى و قدرت بر اصفهان سلطنت مى كرد ، اشرف از بيم آنكه عثمانيان به يارى صفويها برخيزند شاه سلطان حسين را كه مقيد و زندانى كرده بود با همه افراد خاندان سلطنتى به فجيع ترين وضعى بكشت ، از قساوت و قدرت افغانان در دل مردم ايران رعبى نشسته بود تا بدانجا كه لشكر افغان را شكست ناپذير تصور مى كردند ، چون اشرف از عزيمت نادر با خبر شد پس از تقويت پادگان اصفهان و تحكيم موقعيت دفاعى آن ، خود با توپخانه و تجهيزات به عزم مقابله با سپاه نادر ، رهسپار تهران شد . نادر نيز (در هجدهم صفر 1142) به اتفاق شاه طهماسب ، از راه نيشابور و سبزوار روانه سمنان شد و سرانجام لشكر نادر و اشرف در جوار قريه «مهماندوست» بر كنار رودخانه اى به همين نام ، با هم تلاقى كردند (6 ربيع الاول 1142) و پس از نبردى كه بين طرفين اتفاق افتاد افغانها گريختند و اين نخستين شكست افغانها ، ايرانيان را به شكست پذيرى آنان اميدوار ساخت و چون در دومين نبردى هم كه در محالّ «خوار» ميان سپاه افغان و نادر در پيوست افغانان شكست خوردند ، اشرف به اصفهان فرار و از «احمد پاشا» حاكم بغداد استمداد كرد و خود در اصفهان دست به كشتار و چپاول زد و چند روز بعد ، با رسيدن قواى كمكى احمد پاشا و با تجهيزات وسيع و تهيه مفصلى براى تجديد نبرد با نادر ،