سؤالى است كه بسا براى اشخاص پيش آيد : خداوندى كه خود با ظلم و ظالم مخالف است چگونه در سيطره قدرت اودست ظالم بر مظلوم باز است ؟ پاسخ اينكه خداوند هيچگاه به ظالم در ظلمش يارى نمى كند بلكه گاه بهجهاتى و طبق مصالحى او را از ظلم بازنمى دارد و او را به اختيار خويش وامى گذارد كه اين نيز به دو وجهصورت مى گيرد :گاه به جهت خشمى كه خداوند بر مظلوم گرفته و او را مستحق عذاب و خوارى در اين دنيا مى داند از اين رواو را شايسته اين لطف كه دست ظالم از سر او بردارد نمى داند كه از اين باب است (و كذلك نولى بعضالظالمين بعضاً بما كانوا يكسبون)(انعام:129) و (ان الله لا يغير ما بقوم حتى يغيروا ما بانفسهم) (رعد:11)و حديث ابن عباس كه چون خداوند از قوم و ملتى راضى بود زمام امورشان را به دست نيكان سپارد و چون برقومى خشم گيرد بدانشان را بر آنها بگمارد . به اين معنى كه جلوگيرى آنها نكند.و گاه راز ديگرى در كار باشد كه حديث ذيل آن را توضيح مى دهد :محمد بن اسحاق طالقانى گويد : ما جمعى در حضور ابوالقاسم حسين بن روح (يكى از نواب خاص امام زمان)نشسته بوديم يكى از حضار به وى گفت : سؤالى دارم . فرمود : بپرس . گفت : آيا حسين بن على (ع) دوست خدا بوده؟ گفت : آرى . گفت : قاتلش دشمن خدا بوده ؟ گفت : آرى. گفت : آيا مى شود كه خداوند دشمن خود را بر دوستشمسلط سازد ؟! حسين بن روح پاسخى مفصل به وى داد كه حاصلش ايناست :خداوند به هدف ارشاد بشر پيامبرانى از جنس بشر فرستاد كه اگر جز اين بود مردم روى از آنها برمىتافتند و به آنان الفتى نمى بستند و سخنشان را نمى پذيرفتند ولى با اين امتياز كه معجزاتى به همراهآنها فرستاد كه از توان بشر خارج بود ، و اگر چنانچه خداوند آن چنان قدرتى به آنها داده بود كه هميشهغالب مى بودند و كس را چاره آن نبود كه به آنها زيانى رساند مردم آنها را خدا مى پنداشتند ، و ديگراينكه اطاعت آنها در آن صورت جبرى و قهرى مى بود و اختيار كه موجب استناد عمل به شخص است از ميان مىرفت در صورتى كه خدا مى خواهد مردم به اختيار خويش پس از اتمام حجت او را بندگى كنند و لذا پيامبران واولياى خدا از اين نظر با ديگران يكسان اند گاه غالب و گاه مغلوبند تا هر كه خواهد تسليم امر خدا بودبه قدر كافى دليل و برهان در اختيار داشته باشد و هر كه خواهد هواى دل خود را پيروى نمايد محكوم دليلو حجت باشد . (بحار:44/273)
از مال و غذاى ظالم استفاده كردن
حميرى طى نامه اى به محضر امام عصر عجل الله فرجه الشريف نوشت : بسا شود كه جهت كارى به منزل يكى ازمسئولين اوقاف كه از سوى حكومت نصب شده وارد مى شوم ، در اين بين سفره مى آورند و او مرا به خوردن غذامى خواند و اگر نخورم با من دشمن مى شود آيا جايز است غذاى او را بخورم ؟ و مى دانم كه اين شخص در تصرفدر اموال وقف پرهيز نمى كند ؟ حضرت در پاسخ نوشت : اگر اين شخص درآمد ديگرى جز اين اموال دارد غذايش رابخور و هديه اش قبول كن و گرنه نه . (بحار:75/382)
ظالِم
بن عمرو بن سفيان بن جندل دؤلى كنانى، مكنى بابو الاسود، مبتكر علم نحو براهنمائى امير المؤمنين على